مناجات الراجین
يا مَنْ اِذا سَئَلَهُ عَبْدٌ اَعْطاهُ، وَ اِذا اَمَّلَ ما عِنْدَهُ بَلَّغَهُ، مُناهُ، وَ اِذا اَقْبَلَ
عَلَيْهِ قَرَّبَهُ وَ اَدْناهُ، وَ اِذا جاهَرَهُ بِالْعِصْيانِ سَتَرَ عَلى ذَنْبِهِ وَ غَطَّاهُ، وَ اِذا
تَوَكَّلَ عَلَيْهِ اَحْسَبَهُ وَ كَفاهُ، اِلهى مَنِ الَّذى نَزَلَ بِكَ مُلْتَمِساً قِراكَ
فَما قَرَيْتَهُ، وَ مَنِ الَّذى اَناخَ بِبابِكَ مُرْتَجِياً نَداكَ فَما اَوْلَيْتَهُ، اَيَحْسُنُ
اَنْ اَرْجِعَ عَنْ بابِكَ بِالْخَيْبَةِ مَصْرُوفاً، وَ لَسْتُ اَعْرِفُ سِواكَ مَوْلىً
بِالْأِحْسانِ مَوْصُوفاً، كَيْفَ اَرْجُو غَيْرَكَ وَ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِيَدِكَ، وَ كَيْفَ
اُؤَمِّلُ سِواكَ وَ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ لَكَ، أَاَقْطَعُ رَجآئى مِنْكَ وَ قَدْ اَوْلَيْتَنى
ما لَمْ اَسْئَلْهُ مِنْ فَضْلِكَ، اَمْ تُفْقِرُنى اِلى مِثْلى وَ اَنَااَعْتَصِمُ بِحَبْلِكَ، يا
مَنْ سَعَدَ بِرَحْمَتِهِ الْقاصِدُونَ، وَ لَمْ يَشْقَ بِنَقْمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ، كَيْفَ
اَنْسيكَ وَ لَمْ تَزَلْ ذاكِرى، وَ كَيْفَ اَلْهُو عَنْكَ وَ اَنْتَ مُراقِبى، اِلهى
بِذَيْلِ كَرَمِكَ اَعْلَقْتُ يَدى، وَ لِنَيْلِ عَطاياكَ بَسَطْتُ اَمَلى، فَاَخْلِصْنى
بِخالِصَةِ تَوْحيدِكَ وَ اجْعَلْنى مِنْ صَفْوَةِ عَبيدِكَ، يا مَنْ كُلُّ هارِبٍ اِلَيْهِ
يَلْتَجِئُ، وَ كُلُّ طالِبٍ اِيَّاهُ يَرْتَجى، يا خَيْرَ مَرْجُوٍّ، وَ يا اَكْرَمَ مَدْعُوٍّ، وَ يا
مَنْ لا يَرَدُّ سآئِلَُهُ، وَ لا يُخَيَِّبُ امِلَُهُ، يا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِداعيهِ، وَ حِجابُهُ
مَرْفُوعٌ لِراجيهِ، اَسْئَلُكَ بِكَرَمِكَ اَنْ تَمُنَّ عَلَىَّ مِنْ عَطآئِكَ بِما تَقِرُّ بِهِ عَيْنى، وَ مِنْ
رَجآئِكَ بِما تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسى، وَ مِنَ الْيَقينِ بِما تُهَوِّنُ بِهِ عَلَىَّ مُصيباتِ الدُّنْيا،
وَ تَجْلُو بِهِ عَنْ بَصيرَتى غَشَواتِ الْعَمى، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
***
مناجات اميدواران
به نام خداى بخشاينده مهربان
اى كه هرگاه بندهاى از او درخواست كند دهدش و هرگاه چيزى را كه نزد او است آرزو كند بدان آرزو رساندش و چون بدو رو كند
به مقام قرب و نزديكى خويشش ببرد و چون به آشكارى گناهش كند پرده بر گناهش كشد و آن را بپوشاند و چون بر
او توكل كند كفايتش كند و بسش باشد خدايا كيست كه بر درگاه تو بار اندازد و ميهماننوازيت خواهد
و تو پذيرائيش نكنى و كيست كه مركب نياز خود به دربارت خواباند و اميد بخششت داشته باشد و تو احسانش
نكنى آيا خوب است كه من نااميد از درگاهت باز گردم با اينكه جز تو مولايى را كه به احسان نامور باشد
نشناسم چگونه به جز تو اميد داشته باشم با اينكه هر چه خير است بدست تو است و چگونه
به جز تو آرزومند باشم با اينكه خلقت و فرمان از آن تو است آيا براستى اميدم را از تو قطع كنم با اينكه تو
از فضل خويش به من عطا كردى چيزى را كه من درخواست نكرده بودم يا مرا بمانند خودم نيازمند سازى با اينكه من به رشته تو
چنگ زدم اى كه به رحمتش سعادتمند گردند قاصدان او و دچار بدبختى و عذاب و كيفرش نشوند آمرزش خواهانش چگونه
فراموشت كنم با اينكه تو هميشه به ياد منى و چگونه از ياد تو بيرون روم با اينكه تو هميشه مراقب من هستى خدايا!
من به ذيل كرمت دست انداختم و براى دريافت عطاهايت دامن آرزويم را گستردهام پس مرا بوسيله يگانگى
خالص خود خالص گردان و از زمره بندگان برگزيدهات قرارم ده اى كه هر گريختهاى به او
پناه برد و هر جويندهاى به او اميد دارد اى بهترين مايه اميد و اى بزرگوارترين خوانده شده و اى
كسى كه خواهندهاش را دست خالى باز نگرداند و آرزومندش را نوميد نسازد اى كه درگاه او به روى خوانندگانش باز و پردهاش
براىاميدوار به او بالا زده است از تو خواهم به بزرگواريت كه بر من بخشى از عطاى خويش به حدى كه ديدهام بدان روشن گردد و از
اميدت بدان مقدار كه خاطرم اطمينان يابد و از يقين بدان اندازه كه پيشآمدهاى ناگوار دنيا بر من آسان گردد
و بوسيله آن پردههاى سياه كوردلى از ديده دل دور شود به رحمتت اى مهربانترين مهربانان!