«توبه » ترك گناه به زيباترين وجه است و اين رساترين عذرخواهی میباشد و در اصطلاح شرع يعنی ترك گناه به سبب قبيح بودن آن و پشيمانی نسبت به آنچه از دست رفته و جبران اعمالی كه از دست داده است.
در روايت و آيات قرآن دعوت به توبه نصوح شده است حال اين سؤال مطرح است كه توبه نصوح چيست؟ در اين باب تفسيرهای زيادی وارد شده است كه به ذكر يك روايت از پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله) در اين زمينه اكتفا میكنيم: هنگامی كه معاذ بن جبل درباره «توبه نصوح » از پيامبر(ص) سؤال كرد، آن حضرت در پاسخ فرمود: «ان يتوب التّائب ثمّ لا يرجع فی الذّنب كما لا يعود اللّبن فی الضرع؛ آن است كه شخص توبه كننده به هيچ وجه بازگشت به گناه نكند، آنچنان كه شير به پستان هرگز باز نمیگردد.»
آنچه در مجموع میتوان با توجه به معنای لغوی و تفاسير استفاده كرد، اين است كه مراد از توبه نصوح، توبهای كامل و واقعی است و چنان است كه راهی برای بازگشت به گناه در انسان باقی نمیگذارد.
وجوب توبه نسبت به همه اشخاص در تمام حالات عموميت دارد، به طوری كه اين موضوع در آيات و روايات به وضوح قابل استفاده است. قرآن كريم در يك خطاب عمومی میفرمايد: «و توبوا الی الله جميعا ايه المؤمنون لعلكم تفلحون؛ ای مومنان! همه به سوی درگاه الهی توبه كنيد، باشد كه رستگار شويد.»
آيات و روايات زيادی در زمينه توبه حقيقی و راستين وجود دارد كه به عنوان نمونه، به يك مورد اشاره میشود: شخصی در پيشگاه اميرالمؤمنين علی (عليه السلام) گفت: «استغفرالله.» (از خداوند طلب آمرزش میكنم) امام با شنيدن اين جمله خشمگين شد و به او فرمود:« مادرت به سوگت بنشيند. آيا میفهمی كه استغفار چيست؟ استغفار، مقام بلندمرتبگان است. اين جملهای كه گفتی چند كلمه است، اما استغفار حقيقی شش معنی و مرحله دارد: نخست پشيمانی از گذشته؛ دوم تصميم بر ترك هميشگی گناه در آينده؛ سوم اينكه حقوقی را كه از مردم ضايع كردهای به آنها بازگردانی، به طوری كه هنگام ملاقات پرورگار، حقی بر تو نباشد؛ چهارم اين كه هر واجبی را كه ترك كردهای به جای آوری (قضا كنی)؛ پنجم آنكه گوشتهايی كه بر اثر اعمال حرام بر بدنت رشد كرده، با اندوه بر گناه، آب كنی تا چيزی از آن باقی نماند و گوشت تازه به جای آن برويد؛ و ششم آنكه به همان اندازه كه شيرينی معصيت و گناه را چشيدی، سختی و زحمت طاعت را نيز بچشی. پس از انجام همه اين مراحل است كه بايد بگويی استغفرالله »
|
|
لذا برای دستيابی به اين مقام بايد به تزكيه و مراقبه نفس پرداخت ولی اين نيز بايد مد نظر قرار بگيرد كه تزكيه و طهارت نفس دارای موانعی است. موانع دستيابی انسان به رشد معنوی و تزكيه نفس فراوان است كه برخی از آنها عبارت است از:
1ـ شيطان: از آنجا كه شيطان دشمن انسان است و سوگند خورده كه همه انسانها را گمراه نمايد، يكی از عوامل اصلی آلوده شدن انسانها به گناه و مانع عمده تحصيل تزكيه بشمار میرود بر همين اساس قرآن مؤمنان را از تبعيت او برحذر داشته و میگويد اگر لطف خدا نبود ـ با توجه به دامها و وسوسههای شيطان هيچ كس قادر به تزكيه خود نمیبود.
2ـ كفر و نفاق: عدم پذيرش دين الهی و نفاق از ديگر موانع طهارت قلب و تزكيه است.
3ـ عصيان و گناه: نافرمانی خداوند و ارتكاب گناه از ديگر اموری است كه قرآن در آياتی آن را مانع تطهير قلوب مؤمنان برمیشمارد. از جمله در آيه 77 آل عمران به پيمان شكنی يهود به قصد رسيدن به مال دنيا اشاره كرده و آن را مانع تزكيه آنان دانسته است كه مراد به عدم تزكيه اين افراد اين است كه خداوند آنان را از آلودگی گناهشان به وسيله آمرزش پاك نمیكند و يا مراد تزكيه در گفتار است يعنی خداوند چنان كه اولياء خود را مدح میكند آنان را مورد ستايش قرار نمی دهد.
يا مراد اين است كه خداوند اين افراد را در جايگاه پاكان قرار نمی دهد. در آيات 41 و 42 مائده نيز به گناهانی همچون، گوش سپاری به شايعات، سخنان دروغ، جاسوسی برای ديگران، تحريف كتب آسمانی و حرام خواری از سوی يهود اشاره نموده و ارتكاب آنها را از موانع تطهير قلوب برشمرده است.
حال با توجه به آنكه به تزكيه و علل و موانع آن اشاره شد قدری نيز به آثار آن اشاره میشود. تزكيه نفس و تطهير آن از آلودگیها آثار و فوائد فراوانی برای فرد و جامعهای كه فرد در آن زندگی میكند دارد كه در درجه اوّل اين فوائد به خود تزكيهكننده باز میگردد. از جمله اين فوائد عبارت است از:
1ـ فلاح و رستگاری: تزكيه نفس موجب رستگار شدن فرد در دنيا و آخرت است.
2ـ محبت خداوند: پيامد ديگر تزكيه جلب محبت خداوند است «فيهِ رِجالٌ یُحِبّونَ اَن یَتَطَهَّروا واللّهُ یُحِبُّ المُطَّهِّرين»
3ـ فهم معانی باطنی قرآن: قرآن كريم ظاهری دارد و باطنی و دست يابی به معانی ظاهری قرآن برای غالب انسانها ميسر است اما به معانی باطنی قرآن جز پاكدلان دست نخواهند يافت. طهارت در اين آيات علاوه بر اين كه طهارت ظاهری را شامل بوده و دلالت بر حرمت مس قرآن بر غير طاهرين دارد طهارت باطنی را نيز شامل است و بر اين مطلب اشاره دارد كه تنها كسانی به اسرار و معانی باطنی قرآن دست می يابند كه قلوب آنان از آلودگیهای شرك و گناه پاك باشد و دست يافتن به تمام يا بخشی از اين معانی بستگی به مقدار طهارت باطنی فرد دارد كه در درجه اول پيامبر و امامان معصوم (عليهم السلام) هستند و در درجات بعد ديگر انسانها هر يك به اندازه طهارت نفس خود.
4ـ پاداش الهی: پاداش مؤمنانی كه قلوب خود را از آلودگیها تزكيه نموده و اعمال صالح انجام دهند درجات بالای بهشت و زندگی دائمی در آن است. علاوه بر اين كه اين گونه افراد از آتش جهنم مبرا بوده و از ناحيه آن ضرری نخواهند ديد.