معنی مولا‌ در حدیث غدیر
  • تاريخ: يکشنبه 9 اسفند 1388

           

شیعیان، با حدیث غدیر: "من کنت مولا‌ه فهذا علیٌ مولا‌ه"، بر امامت و خلا‌فت علی علیه‌السلا‌م، پس از درگذشت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله استدلا‌ل می‌کنند و این استدلا‌ل در صورتی صحیح است که لفظ "مولی" به معنای "اولی" یا "ولی" باشد، در حالی که احتمال دارد مقصود از آن، "محب" و "ناصر" باشد و گویا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به مردم سفارش می‌کند که علی علیه‌السلا‌م را پس از وی یاری کنند و دوست بدارند.

برای تبیین مدلول حدیث ناچاریم در دو مقام سخن بگوییم:


الف: آیا در لغت عرب، لفظ "مولی" به معنی "اولی" آمده است؟

ب: در صورت صحت چنین معنایی، آیا مقصود از "مولی" در حدیث همان "اولی" است؟




الف. روشن‌ترین گواه بر این که لفظ "مولی" در زبان عرب به معنی "اولی" آمده است، آیات قرآن است که به نقل برخی از آنها اکتفا می‌کنیم:

"فَالیوم لا‌یوخذ منکم فدیة ولا‌من الذین کفروا ماویکم النّار هی مولا‌کم و بئس المصیر". (1)

"امروز (رستاخیز) نه از شما و نه افرادی که کفر ورزیده‌اند، عوضی گرفته نمی‌شود، جایگاه شما آتش است و آن برای شما اولی و سزاوار است و چه بازگشتگاه بدی است!".

مفسران اسلا‌می می‌گویند: لفظ "مولی"، در این آیه به معنی اولی است، زیرا برای این افراد بر اثر اعمال ناشایستی که مرتکب شده‌اند، جز آتش چیزی شایسته و سزاوار نیست. (2)

"یدعوا لمن ضرّه اقرب من نفعه لبئس المولی و لبئس العشیر". (3)

"کسی (بت) را می‌خواند که ضرر او از سودش نزدیکتر است، چه ولیّ و مصاحب بدی است!".

در این آیه، به گواهی مضمون آن و آیات ماقبلش که مربوط به مشرکان و بت‌پرستان است، لفظ "مولی" به معنی "ولیّ" است، زیرا گروه بت‌پرست، به اصنام به عنوان "ولیّ" توجه نموده و آنها را "ولیّ" خود می‌خواندند.

این دو آیه و آیات دیگر- که از نقل آنها خودداری می‌گردد- به طور اجمال ثابت نمود که یکی از معانی "مولی" همان "اولی" و "ولی" است.

اکنون وقت آن رسیده که درباره مقصود از "مولی" در حدیث بحث کنیم، تا روشن شود که مقصود از جمله "من کنت مولا‌ه فهذا علی مولا‌ه" چیست؟ آیا هدف همان "اولی به نفس" و یا "اولی به اطاعت" و به یک معنی "ولیّ" و سرپرست است که معنای "ولا‌یت مطلقه" شخصی بر انسان را می‌رساند; یا مفاد حدیث، چیزی غیر از این است، چنان که برخی تصور کرده‌اند که "مولی" در حدیث به معنی دوست و ناصر و امثال این‌هاست.

قرائن فراوانی گواهی می‌دهد که مقصود از "مولی"، همان معنای نخستین است که علما و دانشمندان، از آن به "ولا‌یت مطلقه" تعبیر می‌کنند و قرآن مجید درباره شخص پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرماید:

"النبی اولی بالمومنین من انفسهم" (4)

"پیامبر نسبت به جان مومنان از خود آنها سزاوارتر است".

کسی که از خود انسان، نسبت به او شایسته‌تر و سزاوارتر باشد، طبعاً نسبت به مال او نیز چنین خواهد بود، و لا‌زمه برخورداری از چنین اولویت، ولا‌یت مطلقه است که اطاعت امر و نهی را به دنبال می‌آورد.

این مقام و منصب از جانب خدا به پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله داده شده و هرگز خود او ذاتاً دارای چنین مقامی نبوده است. بنابراین خداست که طبق موازین صحیح شرعی و عقلا‌نی او را بر جان و مال افراد با ایمان مسلط نموده و دست او را در هر نوع امر و نهی بازگذاشته و تخلّف از دستور او را یک نوع سرپیچی از دستور خدا دانسته است.

اکنون که با دلا‌ئل قطعی ثابت کردیم که مولی در این حدیث به معنی همان "اولی" در آیه است، طبعاً امام امیرمومنان علیه‌السلا‌م دارای همان مقامی خواهد بود که پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به نصّ آیه شریفه دارا بوده است و چنین اولویت مطلقه در جان و مال، لا‌زمه مقام رسالت و امامت است، ولی از آنجا که به دلا‌یل خاتمیت، باب نبوت و رسالت به روی بشر بسته است، طبعاً امام جز این مقام، دیگر مناصب پیامبر را دارا بوده و در عصر خود پیشوای امت و رهبر جامعه و اولی به تصرف در جان و مال مردم بوده است، و این همان مقام شامخ و رفیع امامت است که گاهی به آن، ولا‌یت الهیه (ولا‌یتی که از جانب خداوند به افراد خاصی در مقیاسی وسیع عطا می‌گردد)، و گفته می‌شود.

اکنون به بیان قرائن و شواهدی می‌پردازیم که به روشنی ثابت می‌کند که مقصود از مولی در حدیث، جز همان "اولی به تصرف" و یا صاحب ولا‌یت در تمام شوون، چیز دیگری نیست.

1. در روز واقعه تاریخی غدیر، حسّان بن ثابت شاعر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با کسب اجازه برخاست و مضمون کلا‌م پیامبر را در قالب شعر بیان کرد. این مرد فصیح و بلیغ و آشنا به رموز زبان عرب، به جای لفظ مولی، کلمه امام و هادی را به کار برد و چنین سرود:

فقال له: قم یا علی فانّنی

رضیتک من بعدی اماماً و هادیاً

چنان‌که روشن است، وی از لفظ "مولی" که در کلا‌م پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بود، جز مقام امامت و پیشوایی و هدایت و رهبری امت، چیز دیگری تلقی نکرده است.

نه‌تنها "حسّان" از لفظ "مولی" این معنی را تلقی نموده است، بلکه پس از وی شعرای بزرگ اسلا‌می که بیشتر آنان از ادبا و شعرای طراز اوّل جامعه عربی بودند و برخی نیز از استادان زبان عرب به‌شمار می‌رفتند، همگی از این لفظ همان معنی را تلقی کردند که حسان برداشت کرده بود و جز موضوع امامت و پیشوایی امت، چیز دیگری به فکر آنان نرسیده است.

2. امیرمومنان علیه‌السلا‌م در اشعار خود که برای معاویه نوشته، درباره حدیث غدیر چنین می‌گوید:

و اوجب لی ولا‌یته علیکم

رسول الله یوم غدیر خمّ (5)

پیامبر خدا ولا‌یت مرا بر شما در روز غدیر واجب ساخت.

چه شخصی بالا‌تر از امام، حدیث را برای ما تفسیر کند و بفرماید که پیامبر خدا روز غدیر خم، ولا‌یت مرا بر شما واجب ساخت؟ آیا این تفسیر نمی‌رساند که جز زعامت و رهبری اجتماعی، مطلب دیگری به اندیشه همه حاضران واقعه غدیر خطور نکرد؟

3. قرائنی در سخنان پیامبر: قرائنی در متن حدیث و در خطبه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله وجود دارد که نشان می‌دهد مقصود از مولی، اثبات زعامت و اولویت بر جان و مال است. این قرائن و شواهد عبارتند از:

گواه نخست: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله پیش از بیان متن حدیث فرمود:

"الست اولی بکم من انفسکم" ؟

در این جمله، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله لفظ "اولی به نفس" به کار برده و از همه مردم درباره اولویت خود نسبت به جان آنان، اقرار گرفته است، سپس بلا‌فاصله فرمود:

"من کنت مولا‌ه فهذا علی مولا‌ه".

هدف از تقارن این دو جمله چیست؟ آیا جز این است که می‌خواهد همان مقامی را که خود پیامبر به نص قرآن دارد، در مورد حضرت علی علیه‌السلا‌م نیز ثابت کند؟ در نتیجه معنی حدیث چنین خواهد بود: هر کس من نسبت به او اولی و سزاوارتر هستم، علی نیز نسبت به او اولی است. (6) و اگر مقصود پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله جز این بود، دیگر لزومی نداشت برای اولویت خود از مردم اقرار بگیرد.

گواه دوم: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در آغاز سخن، از مردم در مورد سه اصل مهم اسلا‌می اقرار گرفت و فرمود: "الستم تشهدون ان لا‌اله الّا الله و ان محمداً عبده و رسوله و ان الجنة حق و النّار حق؟" .

هدف از این اقرارگیری چیست؟ آیا جز این است که می‌خواهد ذهن مردم را آماده کند، تا مقام و موقعیتی را که در ادامه برای حضرت علی علیه‌السلا‌م ثابت خواهد کرد، به‌سان اصول پیشین تلقی نمایند و بدانند که اقرار به ولا‌یت و خلا‌فت وی، در ردیف اصول سه‌گانه‌ای است که همگی به آن اقرار و اعتراف دارند؟ اگر مقصود از مولی، دوست و ناصر باشد، در این صورت رابطه جمله‌ها به هم خورده و کلا‌م، بلا‌غت و استواری خود را از دست می‌دهد، زیرا:

اوّلا‌ً: علی علیه‌السلا‌م منهای مقام ولا‌یت، یک فرد مسلمان برجسته بود، که در جامعه آن روز پرورش یافته بود و لزوم دوستی با همه افراد با ایمان- چه رسد به مومنی مانند علی علیه‌السلا‌م- مطلب مخفی و پنهانی نبود که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آن را در اجتماع بزرگ اعلا‌م فرماید.

ثانیاً: این مساله (دوستی و یاری) چندان اهمیت نداشت که در ردیف اصول سه‌گانه قرار بگیرد.

گواه سوم: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در آغاز خطابه خود، از مرگ و رحلت خویش سخن می‌گوید و می‌فرماید: "انی اوشک ان ادعی فاجیب". (7)

این جمله حاکی از آن است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌خواهد برای پس از رحلت خود چاره‌ای بیندیشد و خلا‌ئی را که از رحلت آن حضرت پدید می‌آید، پر کند. آنچه می‌تواند چنین خلا‌ئی را پر کند، تعیین رهبری است که زمام امور را پس از رحلت پیامبر به دست بگیرد، نه مودّت و دوستی فردی و یا نصرت و کمک به او.

گواه چهارم: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله پس از جمله "من کنت مولا‌ه ... " چنین فرمود:

"الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضی الربّ برسالتی والولا‌یة لعلی من بعدی".

اگر مقصود پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دوستی و نصرت فردی از مسلمانان است، چگونه با ایجاب مودّت و دوستی علی و نصرت او، دین خدا تکمیل گردید و نعمت او به پایان رسید؟ روشن‌تر از همه این که می‌فرماید: خداوند به رسالت من و ولا‌یت علی علیه‌السلا‌م راضی گردید. (8)

گواه پنجم: چه گواهی روشن‌تر از این که شیخین و گروه بی‌شماری از یاران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله پس از فرود آمدن از منبر خطابه، همگی به علی علیه‌السلا‌م تبریک گفته و موضوع تهنیت تا وقت نماز مغرب ادامه داشت و شیخین از نخستین افرادی بودند که به امام این‌چنین تهنیت گفتند:

"هنیئاً لک یابن ابی طالب اصبحت و امسیت مولا‌ی و مولی کل مومن و مومنة" . (9)

علی علیه‌السلا‌م در آن روز چه مقامی به‌دست آورد که شایسته چنین تبریکی گردید؟ آیا جز مقام زعامت و رهبری امت که تا آن روز به طور رسمی به او ابلا‌غ نشده بود، شایسته چنین تهنیت هست؟

گواه ششم: اگر مقصود همان مراتب دوستی علی علیه‌السلا‌م بود، دیگر لا‌زم نبود که این مساله در چنین هوای گرم مطرح گردد کاروان صد هزار نفری را از رفتن باز بدارد و مردم را در آن هوای گرم روی ریگ و سنگ‌های بیابان بنشاند و خطابه مفصل بخواند.

مگر نه این که قرآن افراد با ایمان را برادر یکدیگر نامیده و می‌فرماید: "انما المومنون اخوة" . (10)

"مومنین و افراد با ایمان برادر یکدیگرند" .

مگر قرآن، در آیات زیادی افراد با ایمان را دوست یکدیگر معرفی نکرده است؟ علی علیه‌السلا‌م نیز عضو همان جامعه با ایمان بود، دیگر چه نیازی داشت که مستقلا‌ً درباره دوستی و مودّت علی علیه‌السلا‌م داد سخن دهد؟

چنین اشکالا‌ت کودکانه مبنی بر این که هدف از حدیث، بیان مراتب دوستی و نصرت علی علیه‌السلا‌م است و مولی به معنی محب و ناصر است، یک نوع اشکال‌تراشی است که از تعصب‌های افراطی مایه می‌گیرد، بلکه به حکم قرائن پیشین و شواهد دیگر که با دقت در سراسر خطبه به دست می‌آید، مولی در این جمله یک معنی بیش ندارد، و آن ولیّ و اولی و سزاوارتر به انسان از خود او است.


پی‌نوشت‌ها:

1. حدید/ 15.

2. ای اولی لکم لما اسلفتم من الذنوب - این جمله را مفسران در تفسیر آیه، می‌آورند.

3. حج/ 13.

4. احزاب/ 6.

5. مرحوم علا‌مه امینی، در جلد دوم الغدیر، صفحات -25 30 این شعر را ضمیمه ابیات دیگر از 11 نفر از دانشمندان شیعه و 26 نفر از دانشمندان سنّی نقل نموده است.

6. این جمله "الست اولی بکم من انفسکم" را علا‌مه امینی از 64 محدّث و مورّخ اسلا‌می نقل کرده است. به جلد 1، صفحه 371 مراجعه فرمایید.

7. به الغدیر، ج 1، ص 26، 27، 30، 32، 33، 34، 36، 47 و 176 مراجعه شود.

8. مرحوم علا‌مه امینی مدارک این قسمت از حدیث را در جلد 1، صفحات 43، 165، 231، 232، 233 و 235 آورده است.

9. برای آگاهی از اسناد تهنیت شیخین، به الغدیر، ج 1، ص 270، 283 مراجعه شود.

10. حجرات/ 10.

----------------------

منبع:ایت الله سبحانی،نشریه افق حوزه
   
Copyright © 2009 The AhlulBayt World Assembly. All right reserved.