سؤال: آيه (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ) چگونه دلالت بر جانشينى حضرت على(عليه السلام)دارد؟
جواب: در اين آيه، روى سخن، فقط به پيامبر است، و تنها وظيفه او را بيان مى كند، با خطاب اى پيامبر! شروع شده و با صراحت و تأكيد دستور مى دهد، كه آنچه را از طرف پروردگار بر او نازل شده است به مردم برساند.
مى فرمايد: «اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است را كاملاً به مردم برسان» (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ).
آنگاه، براى تأكيد بيشتر به او اخطار مى كند: «اگر از اين كار خوددارى كنى (كه هرگز خوددارى نمى كرد) رسالت خدا را تبليغ نكرده اى»! (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ).
پس از آن، به پيامبر(صلى الله عليه وآله) ـ كه گويا از واقعه خاصى اضطراب و نگرانى داشته ـ دلدارى و تأمين مى دهد و به او مى فرمايد: «از مردم در اداى اين رسالت وحشتى نداشته باش; زيرا خداوند تو را از خطرات آنها نگاه خواهد داشت» (وَ اللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ).
و در پايان آيه به عنوان يك تهديد و مجازات، به آنهائى كه اين رسالت مخصوص را انكار كنند، و در برابر آن از روى لجاجت كفر بورزند، مى فرمايد: «خداوند كافران لجوج را هدايت نمى كند» (إِنَّ اللّهَ لايَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ).
جمله بندى هاى آيه، لحن خاص و تأكيدهاى پى در پى آن و همچنين شروع شدن با خطاب «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» كه تنها در دو مورد از قرآن مجيد آمده، و تهديد پيامبر(صلى الله عليه وآله) به عدم تبليغ رسالت در صورت كوتاهى كردن ـ كه منحصراً در اين آيه از قرآن آمده است ـ نشان مى دهد كه سخن از حادثه مهمى در ميان بوده كه عدم تبليغ آن، مساوى با عدم تبليغ رسالت بوده است.
به علاوه اين موضوع مخالفان سرسختى داشته كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) از مخالفت آنها ـ كه ممكن بوده است مشكلاتى براى اسلام و مسلمين داشته باشد ـ نگران بوده و به همين جهت خداوند به او تأمين مى دهد.
اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه: با توجه به تاريخ نزول سوره كه مسلّماً در اواخر عمر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نازل شده است، چه مطلب مهمى بوده كه خداوند پيامبر (صلى الله عليه وآله) را با اين تأكيد، مأمور ابلاغ آن مى كند؟
آيا مسائل مربوط به توحيد، شرك و بت شكنى بوده؟ كه از سال ها قبل براى پيامبر و مسلمانان حل شده بود.
آيا مربوط به احكام و قوانين اسلامى بوده؟ با اين كه مهم ترين آنها تا آن زمان بيان شده بود.
آيا مربوط به مبارزه با اهل كتاب و يهود و نصارى بوده؟ با اين كه مى دانيم مسأله اهل كتاب بعد از ماجراى «بنى نضير»، «بنى قريظه»، «بنى قينقاع» و «خيبر» و «فدك» و «نجران» مشكلى براى مسلمانان محسوب نمى شد.
و آيا مربوط به منافقان بوده؟ در حالى كه مى دانيم پس از «فتح مكّه» و سيطره و نفوذ اسلام، در سراسر جزيره عربستان، منافقان از صحنه اجتماع طرد شدند، نيروهاى آنها در هم شكسته شد، و هر چه داشتند در باطن بود.
راستى چه مسأله مهمى در اين آخرين ماه هاى عمر پيامبر(صلى الله عليه وآله) مطرح بوده كه آيه فوق اين چنين درباره آن تأكيد مى كند؟!
اين نيز جاى ترديد نيست كه وحشت و نگرانى پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى شخص خود و جان خود نبوده، بلكه براى كارشكنى ها و مخالفت هاى احتمالى منافقان بوده كه نتيجه آن براى مسلمانان خطرات يا زيان هائى به بار مى آورد. بر اين اساس:
آيا مسأله اى جز «تعيين جانشين» براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و سرنوشت آينده اسلام و مسلمين مى تواند مورد توجه باشد؟(1)
-------------------------------
پینوشت ها:
1- تفسیر نمونه، جلد 5، صفحه 13.
--------------------------------
منبع:پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی