خطبه 120 اخلاقى، اعتقادى
اوّل- اخلاقى
1- ضرورت عمل گرائى اعملوا ليوم تذخر له الذّخائر خ 120 2
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 204
(عمل كنيد براى روزى كه ذخيرهها را پس انداز مىكنند) 2- ضرورت پرهيز از آتش جهنّم و اتّقوا نارا حرّها شديد، و قعرها بعيد، و حليتها حديد و شرابها صديد خ 120 3 (بترسيد از آتشى كه حرارت آن شديد، و ژرفناى آن دور، و زيور آن غل و زنجير، و آشاميدنى آن آب جوشان است) 3- شناخت كيفيّت آتش جهنّم و اتّقوا نارا حرّها شديد، و قعرها بعيد، و حليتها حديد و شرابها صديد خ 120 3 (بترسيد از آتشى كه حرارت آن شديد، و ژرفناى آن دور، و زيور آن غل و زنجير، و آشاميدنى آن آب جوشان است)
دوّم- اعتقادى
1- ويژگىهاى علمى، معنوى امام على عليه السّلام تاللّه لقد علّمت تبليغ الرّسالات، و إتمام العدات، و تمام الكلمات خ 120 1 (سوگند بخدا تبليغ رسالتها، وفاى به پيمانها، و تفسير قرآن بمن آموخته شد) 2- ويژگىهاى علمى، معنوى اهل بيت عليه السّلام و عندنا- أهل البيت- أبواب الحكم و ضياء الأمر خ 120 1 (در پيش ما اهل بيت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله درهاى دانش، و روشنائى امور است) 3- ويژگى دين اسلام و إنّ شرائع الدّين واحدة، و سبله قاصدة خ 120 2 (و همانا احكام دين يكى و راههاى آن آسان است)
خطبه 121 اعتقادى، سياسى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 205
اوّل- اعتقادى
1- مظلوميّت امام على عليه السّلام و اللَّه لو أنّي حين أمرتكم به حملتكم على المكروه... و لكن بمن و إلى من خ 121 1 و 2 (سوگند بخدا شما را به جهاد امر كردم گوش نداديد... افسوس با چه كسى بجنگم و به چه كسى اعتماد كنم) 2- نافرمانى مردم كوفه از امام أما و اللَّه لو أنّي حين أمرتكم به حملتكم على المكروه... و لكن بمن و إلى من خ 121 1 و 2 (سوگند بخدا شما را به جهاد امر كردم گوش نداديد... افسوس با چه كسى بجنگم و به چه كسى اعتماد كنم)
دوّم- سياسى
1- علل شكست مردم كوفه أما و اللَّه لو أنّي حين أمرتكم به حملتكم على المكروه... و لكن بمن و إلى من خ 121 1 و 2 (سوگند بخدا شما را به جهاد امر كردم گوش نداديد... افسوس با چه كسى بجنگم و به چه كسى اعتماد كنم) 2- ويژگى مجاهدان اسلام أين القوم الّذين دعوا إلى الإسلام فقبلوه... و هيجوا إلى الجهاد... خ 121 3 و 4 (كجايند مردانى كه به اسلام خوانده شدند آن را پذيرفتند... و بسوى جهاد برانگيخته شدند...) 3- استقامت و شهادت طلبى مجاهدان اسلام
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 206
أين القوم الّذين دعوا إلى الإسلام فقبلوه... و هيجوا إلى الجهاد... خ 121 3 و 4 (كجايند مردانى كه به اسلام خوانده شدند آن را پذيرفتند... و بسوى جهاد برانگيخته شدند) 4- ره آورد شوم شيطان زدگى إنّ الشّيطان يسنّى لكم طرقه... فاصدفوا عن نزغاته و نفثاته خ 121 7 و 8 (شيطان راههاى خود را براى شما آسان جلوه مىدهد... پس از وسوسهها و فريبهاى او روى برگردانيد)
خطبه 122 اعتقادى، سياسى
اوّل- اعتقادى
1- تاثير شگفت انگيز كلام امام عليه السّلام در خوارج أكلّكم شهد معنا صفّين خ 122 1 و 2 (آيا همه شما با ما در صفّين بودهايد) 2- افشاگريهاى امام عليه السّلام ألم تقولوا عند رفعهم المصاحف حيلة و غيلة... هذا أمر ظاهره إيمان و باطنه عدوان خ 122 4 و 5 (آيا شما نبوديد كه بهنگام قرآن بالاى نيزه زدن شاميان از روى حيله و نيرنگ، دست از جنگ كشيديد و من گفتم. اين چيزى است كه ظاهر آن ايمان و باطن آن دشمنى است) 3- ويژگىها و سوابق مبارزاتى امام عليه السّلام فلقد كنّا مع رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله... و صبرا على مضض الجراح خ 122 8 و 9 (ما با پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بوديم و مىجنگيديم... كه
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 207
صبر و ايمان ما بر تحمّل زخمها مىافزود) 4- حساسيّت مبارزه داخلى با منافقان و لكنّا إنّما أصبحنا نقاتل إخواننا فى الإسلام خ 122 10 و 11 (ما در روزگارى بوديم كه با برادران خود مىجنگيديم)
دوّم- سياسى
1- پرهيز از غفلت و ساده نگرى نسبت به دشمن ألم تقولوا عند رفعهم المصاحف حيلة و غيلة... هذا أمر ظاهره إيمان و باطنه عدوان و آخره ندامة خ 122 4 و 5 (آيا شما نبوديد كه بهنگام قرآن بالاى نيزه زدن شاميان از روى حيله و نيرنگ، دست از جنگ كشيديد و من گفتم. اين چيزى است كه ظاهر آن ايمان و باطن آن دشمنى است و آخرش پشيمانى است) 2- ضرورت شناخت روشهاى استحمارى دشمن ألم تقولوا عند رفعهم المصاحف حيلة و غيلة... هذا أمر ظاهره إيمان و باطنه عدوان و آخره ندامة خ 122 4 و 5 (آيا شما نبوديد كه بهنگام قرآن بالاى نيزه زدن شاميان از روى حيله و نيرنگ، دست از جنگ كشيديد و من گفتم. اين چيزى است كه ظاهر آن ايمان و باطن آن دشمنى است و آخرش پشيمانى است) 3- خطر نفوذ دشمن هذا أمر ظاهره إيمان و باطنه عدوان و خ 122 5 و 6 (اين چيزى است كه ظاهر آن ايمان و باطن آن دشمنى است)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 208
4- ضرورت پيكار با انحرافات درونى و لكنّا إنّما أصبحنا نقاتل إخواننا في الإسلام خ 122 10 و 11 (ما در روزگارى بوديم كه با برادران خود در راه به ثمر رساندن اسلام مىجنگيديم)
خطبه 123 نظامى، اعتقادى
اوّل- نظامى
1- ضرورت دفاع دلاوران خط شكن از سربازان ناتوان و أىّ امرىء منكم أحسّ من نفسه رباطة جأش عند اللّقاء فليذبّ عن أخيه خ 123 1 (هر كدام از شما كه در صحنه جنگ قوّت قلب را در خود احساس كرد و برادرش را ترسو يافت بايد از او دفاع كند) 2- ضرورت توجه به مرگ و نترسيدن از آن إنّ الموت طالب حثيث لا يفوته المقيم و لا يعجزه الهارب خ 123 2 (مرگ به سرعت در طلب شما است، آنها كه ايستادند و آنها كه فرار مىكنند هيچكدام رهائى ندارند) 3- ضرورت شهادت طلبى در جهاد اسلامى إنّ أكرم الموت القتل... لألف ضربة بالسّيف أهون عليّ من ميتة على الفراش خ 123 3 (بهترين مرگها، كشته شدن در راه خداست... هزار شمشير بر من آسانتر است از مردن بر بستر استراحت) 4- نكوهش فرار از جنگ و كأنّي أنظر إليكم تكشّون كشيش الضّباب... و الهلكة للمتلوّم خ 123 4 (گويا شما را مىديدم كه چونان سوسمارها
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 209
ناله سر مىداديد... هلاكت از آن كسى است كه كندى ورزد) 5- نكوهش سستى ياران در جنگ با دشمن و كأنّي أنظر إليكم تكشّون كشيش الضّباب... و الهلكة للمتلوّم خ 123 4 (گويا شما را مىديدم كه چونان سوسمارها ناله سر مىداديد... هلاكت از آن كسى است كه كندى ورزد)
دوّم- اعتقادى
1- نقش شهادت طلبى در جنگ إنّ أكرم الموت القتل... لألف ضربة بالسّيف أهون عليّ من ميتة على الفراش في غير طاعة اللَّه خ 123 3 (بهترين مرگها، كشته شدن در راه خداست... هزار شمشير بر من آسانتر است از مردن بر بستر استراحت در غير اطاعت از خداوند) 2- شهادت طلبى امام عليه السّلام إنّ أكرم الموت القتل... لألف ضربة بالسّيف أهون عليّ من ميتة على الفراش في غير طاعة اللَّه خ 123 3 (بهترين مرگها، كشته شدن در راه خداست... هزار شمشير بر من آسانتر است از مردن بر بستر استراحت در غير اطاعت از خداوند) 3- نكوهش از مرگ طبيعى لألف ضربة بالسّيف أهون عليّ من ميتة على الفراش في غير طاعة اللَّه خ 123 3 (هزار شمشير بر من آ سانتر است از مردن بر بستر استراحت در غير اطاعت پروردگار)
خطبه 124 نظامى
نظامى (آموزش تاكتيكهاى نظامى) 1- تاكتيكهاى موثر نظامى در عمليات فقدموا الدّارع، و أخّروا الحاسر... و التووا في أطراف الرّماح خ 124 1
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 210
(آنها را كه زره به تن دارند در جلوى لشكر قرار دهيد... و در اطراف نيزهها در پيچ و خم باشيد) 2- نقش نيزه داران و پرچمداران در جنگ فقدموا الدّارع، و أخّروا الحاسر... و التووا في أطراف الرّماح و لا تجعلوها إلّا بأيدي شجعانكم خ 124 1 تا 3 (آنها را كه زره به تن دارند در جلوى لشكر قرار دهيد... و در اطراف نيزهها در پيچ و خم باشيد پرچم را جز بدست شجاعان خود نسپاريد) 3- ضرورت حملات پى در پى به دشمن إنّهم لن يزولوا عن مواقفهم دون طعن دراك... و بأعنان مساربهم و مسارحهم خ 124 9 تا 11 (شاميان از ميدانهاى جنگ پراكنده نمىشوند جز با ضربههاى درهم كوبنده... و تا آنها را از هر طرف بكوبند) 4- جا خالى ندادن از سنگر و عدم فرار در برابر حريف أجزأ امرؤ قرنه... فيجتمع عليه قرنه و قرن أخيه خ 124 5 (هر يكى از سربازان بايد حريف خود را از پاى در آورد... تا برادرش در برابر دو سرباز قرار نگيرد) 5- آموزش اخلاق نظامى الف- ضرورت هدفدارى در پيكار لئن فررتم من سيف العاجلة... و اللَّه لأنا أشوق إلى لقائهم منهم إلى ديارهم خ 124 5 تا 8 (اگر از شمشيرهاى ميدان جنگ فرار كرديد از مرگ كه نمىتوانيد... بخدا سوگند من به مبارزه با شاميان از اشتياق آنان به خانههايشان
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 211
بيشتر مشتاق هستم) ب- ضرورت شهادت طلبى در جنگ لئن فررتم من سيف العاجلة... و اللَّه لأنا أشوق إلى لقائهم منهم إلى ديارهم خ 124 5 تا 8 (اگر از شمشيرهاى ميدان جنگ فرار كرديد از مرگ كه نمىتوانيد... بخدا سوگند من به مبارزه با شاميان از اشتياق آنان به خانههايشان بيشتر مشتاق هستم) ج- حرمت فرار از جنگ و ايم اللَّه لئن فررتم من سيف العاجلة... و إنّ الفارّ لغير مزيد فى عمره خ 124 5 تا 7 (سوگند به خدا اگر از شمشيرهاى ميدان جنگ فرار كرديد از مرگ كه نمىتوانيد... همانا فرار كننده نمىتواند بر عمر خود بيافزايد) د- توجه به اصل مرگ لئن فررتم من سيف العاجلة لا تسلموا من سيف الآخرة خ 124 5 و 6 (اگر از شمشيرهاى ميدان جنگ فرار كرديد از مرگ نمىتوانيد) ه- ضرورت دعا و نيايش در جنگ اللّهم فإن ردّوا الحقّ فافضض جماعتهم خ 124 8 (خدايا اگر حق را نپذيرفتند، پس جماعت آنها را پراكنده فرما)
خطبه 125 سياسى، اعتقادى
اوّل- اعتقادى
1- قرآن شناسى له من ترجمان خ 125 1 هذا القرآن إنّما هو خطّ مستور... و لابدّ
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 212
(اين قرآن همانا خطوطى است كه در جلد پوشيده است... ناچار زبان گويائى لازم دارد) 2- ضرورت تفسير و تأويل قرآن و لا بدّ له من ترجمان و إنّما ينطق عنه الرّجال خ 125 1 و 2 (قرآن به گويندهاى لازم دارد كه همانا انسانها از قرآن سخن مىگويند) 3- قرآن و حلّ خصومات و اختلافات و إنّما حكّمنا القرآن... خ 125 1 و 2 (همانا ما قرآن را داور قرار داديم) 4- حكميّت بر اساس قرآن بود نه اشخاص إنّا لم نحكّم الرّجال، و إنّما حكّمنا القرآن خ 125 1 (ما انسانها را داور قرار نداديم، بلكه همانا قرآن را داور قرار داديم) 5- اولويّت اهل بيت عليهم السّلام براى تفسير قرآن فإذا حكم بالصّدق فى كتاب اللَّه، فنحن أحقّ النّاس به... خ 125 4 (اگر بنا شود كه به راستى در قرآن داورى شود ما اهل بيت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سزاوارتريم) 6- ويژگىهاى اهل بيت عليهم السّلام فإذا حكم بالصّدق فى كتاب اللَّه، فنحن أحقّ النّاس به... خ 125 4 (اگر بنا شود كه به راستى در قرآن داورى شود ما اهل بيت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سزاوارتريم)
دوّم- سياسى (تاريخ سياسى)
1- نفى حكميّت اشخاص إنّا لم نحكّم الرّجال، و إنّما حكّمنا القرآن خ 125 1 (ما انسانها را داور قرار نداديم، بلكه همانا قرآن را داور قرار داديم) 2- اصول داورى و قضاوت در قرآن و لمّا دعانا القوم إلى أن نحكّم بيننا القرآن خ 125 2 (هنگامى كه آن قوم ما را دعوت كردند تا قرآن را بين خود و آنان داور قرار دهيم)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 213
3- فلسفه پذيرش حكميت و أمّا قولكم: لم جعلت بينك و بينهم أجلا (اين كه مىپرسيد چرا بين خود و شاميان فى التّحكيم... و تنقاد لأوّل الغىّ خ 125 5 و 6 مهلتى در حكميّت قرار دادى... تا گروهى در آغاز دچار شك و ترديد نگردند) 4- سرزنش ياران فريب خورده فأين يتاه بكم و من أين أتيتم... و لا إخوان ثقة عند النّجاء خ 125 5- 10 (شيطان شما را بكجا مىبرد و كجا مىرويد... برادرانى مورد اعتماد در راز دارى نيستيد) 5- روانشناسى مردم شام جفاة عن الكتاب، نكب عن الطّريق خ 125 8 (از قرآن جدا شدند، از راه راست منحرف گشتند) 6- روانشناسى مردم كوفه أفّ لكم لقد لقيت منكم برحا... و لا إخوان ثقة عند النّجاء خ 125 9- 10 (نفرين بر شما كوفيان چقدر از شما ناراحتى كشيدم... دوستان مورد اعتمادى در راز دارى نيستيد) 7- نكوهش از صفات و روحيات مردم كوفه أفّ لكم لقد لقيت منكم برحا... و لا إخوان ثقة عند النّجاء خ 125 9- 10 (نفرين بر شما كوفيان چقدر از شما ناراحتى كشيدم... دوستان مورد اعتمادى در راز دارى نيستيد)
خطبه 126 سياسى، اقتصادى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 214
اقتصادى، سياسى 1- سياست اقتصادى امام عليه السّلام أتأمرونّي أن أطلب النّصر بالجور فيمن ولّيت عليه خ 126 1 (آيا بمن دستور مىدهيد پيروزى را با ستم بدست آورم در كشور اسلامى) 2- روش برخورد با مخالفين عدالت اقتصادى أ تأمرونّي أن أطلب النّصر بالجور فيمن ولّيت عليه و إنّما المال مال اللَّه خ 126 1 و 2 (آيا بمن دستور مىدهيد پيروزى را با ستم بدست آورم در كشور اسلامى همانا بيت المال از آن خداست) 3- ضرورت عدالت اقتصادى ألا و إنّ إعطاء المال في غير حقّه تبذير و إسراف... خ 126 2 (آگاه باشيد بخشش اموال در غير جايگاه خود اسراف و زيادهروى است...) 4- ره آورد شوم تبذير و اسراف و هو يرفع صاحبه فى الدّنيا خ 126 2 و 3 (اسراف شخص را در دنيا بزرگ مقدار امّا در آخرت پست مىكند) 5- در سياست توحيدى هدف وسيله را توجيه نمىكند أ تأمرونّي أن أطلب النّصر بالجور فيمن ولّيت عليه خ 126 1 (آيا بمن دستور مىدهيد پيروزى را با ستم بدست آورم در كشور اسلامى) 6- امتيازهاى اقتصادى ممنوع ألا و إنّ إعطاء المال في غير حقّه تبذير و إسراف و هو يرفع صاحبه فى الدّنيا خ 126 2 (آگاه باشيد بخشش اموال در غير جايگاه خود اسراف و زياده روى است اسراف شخص را
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 215
در دنيا بزرگ مقدار امّا در آخرت پست مىكند)
خطبه 127 سياسى، اعتقادى
اوّل سياسى (تاريخ سياسى)
1- بررسى كجروىهاى خوارج فإن أبيتم إلّا أن تزعموا أنّي أخطأت... و تخلطون من أذنب بمن لم يذنب خ 127 1 و 2 (اگر به زعم شما من خطا كردم... چرا گناهكار و بى گناه را با هم مىكشيد) 2- برخوردهاى قاطع پيامبر با فاسدان و قد علمتم أنّ رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله رجم الزّاني المحصن (شما مىدانيد كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله زناكارى را كه همسر داشت رجم مىكرد) 3- علل انحراف خوارج ثمّ أنتم شرار النّاس، و من رمى به الشّيطان مراميه خ 127 5- 7 (سپس شما خوارج بدترين مردم هستيد كه شيطان بوسيله شما تيراندازى مىكند) 4- پرهيز از تفرقه و جدائى فالزموا السّواد الأعظم... و إمانته الافتراق عنه خ 127 7- 9 (به اجتماعات بزرگ به پيونديد... و تفرقه را از ميان برداريد) 5- برخورد قاطع با شعار دهندگان تفرقه فإنّ الشّاذّ من النّاس للشّيطان... فاقتلوه، و لو كان تحت عمامتي هذه خ 127 8 (همانا انسانهاى تك رو طعمه شيطانند،... منادى تفرقه را بكشيد گر چه در زير عمامه من باشد) 6- افشاگريهاى ضرورى در رابطه با حكميّت
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 216
فإنّما حكّم الحكمان ليحييا ما أحيا القرآن خ 127 9 (همانا ما دو نفر را انتخاب كرديم تا زنده كنند آنچه را قرآن زنده كرده است) 7- بررسى انحراف و كجروى سران حكميّت و تركا الحقّ و هما يبصرانه،... سوء رأيهما، و جور حكمهما خ 127 11 و 12 (عمرو عاص و ابو موسى، حق را ترك كردند در حالى كه آن را مىديدند... از رأى بدى كه داشتند و ستمى كه در قضاوت روا داشتند)
دوّم اعتقادى
1- موفقيّتهاى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و قد علمتم أنّ رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و لم يخرج أسماءهم من بين أهله خ 127 2- 5 (شما مىدانيد كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زناكار را حد مىزد... امّا اسم آنها را از دفتر حقوق مسلمين خارج نمىكرد) 2- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و اجراى حدود الهى و قد علمتم أنّ رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و لم يخرج أسماءهم من بين أهله خ 127 2- 5 (شما مىدانيد كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زناكار را حد مىزد... امّا اسم آنها را از دفتر حقوق مسلمين خارج نمىكرد) 3- پرهيز از افراط و تفريط در رابطه با اهل بيت عليهم السّلام و سيهلك فيّ صنفان: محبّ مفرط... و مبغض مفرط خ 127 6 (دو دسته در رابطه با من هلاك مىشوند دوستى كه افراط مىكند... و دشمنى كه از حد مىگذراند) 4- ضرورت اعتدال و ميانه روى و خير النّاس فيّ حالا النّمط الأوسط فالزموه خ 127 7 (بهترين مردم نسبت من، ميانه روها هستند با
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 217
آنان باشيد) 5- مظلوميت امام على عليه السّلام فإن أبيتم إلّا أن تزعموا أنّي أخطات... و تخلطون من أذنب بمن لم يذنب خ 127 1 و 2 (اگر به زعم شما من خطا كردم... چرا گناهكار و بى گناه را با هم مىكشيد) 6- اصول گرائى امام عليه السّلام در حكميت فإنّما حكّم الحكمان ليحييا ما أحيا القرآن خ 127 9 (همانا ما دو نفر را انتخاب كرديم تا زنده كنند آنچه را قرآن زنده كرده است) 7- ضرورت گرايش به قرآن فإنّما حكّم الحكمان ليحييا ما أحيا القرآن خ 127 9 (همانا ما دو نفر را انتخاب كرديم تا زنده كنند آنچه را قرآن زنده كرده است)
خطبه 128 سياسى، تاريخى، علمى، اعتقادى
اوّل سياسى
1- خبر از تحولات سياسى مصيبت بار شهر بصره يا أحنف، كأنّي به و قد سار بالجيش يثيرون الأرض بأقدامهم كأنّها أقدام النّعام خ 128 1 (اى احنف لشكريانى به بصره حمله مىكنند كه... زمين را با پاهائى چون پاى شتر مرغ در مىنوردند) 2- خبر از تحولات شهر سازى بصره ويل لسكككم العامرة، و الدّور المزخرفة خ 128 2 (واى بر كوچههاى آباد و خانههاى زينت داده شده...) 3- خبر از تحولات و كشتار مردم بصره
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 218
من أولئك الّذين لا يندب قتيلهم، و لا يفقد غائبهم خ 128 3 (بر كشتگان بصره گريه نمىكنند، و گمشدگان را نمىيابند) 4- خبر از هجوم تركهاى مغول كأنّي أراهم قوما «كأنّ وجوههم المجانّ المطرّقة خ 128 4 و 5 (گويا لشكرهاى مغول را مىنگرم كه چهرههايشان چونان سپرهاى چكش خورده را ماند)
دوّم
تاريخى- سياسى
سوّم علمى
1- ويژگىهاى علمى امام عليه السّلام يا أخا كلب، ليس هو بعلم غيب... و ما سوى ذلك فعلم علّمه اللَّه نبيّه فعلّمنيه خ 128 6 و 9 (اى برادر كلبى اين علم غيب نيست... غير از علم غيب، علومى را خدا به پيامبر آموخت و آن حضرت نيز بمن آموخت) 2- شناخت جايگاه علم غيب يا أخا كلب، ليس هو بعلم غيب... و ما سوى ذلك فعلم علّمه اللَّه نبيّه فعلّمنيه فهذا علم الغيب الّذى لا يعلمه أحد إلّا اللَّه خ 128 6- 9 (اى برادر كلبى اين علم غيب نيست... غير از علم غيب، علومى را خدا به پيامبر آموخت و آن حضرت نيز بمن آموخت علم غيب را كسى نمىداند جز خدا) 3- علم فراگير پروردگار إنّ اللَّه عنده علم السّاعة، و ينزّل الغيث... فهذا علم الغيب الّذى لا يعلمه أحد إلّا اللَّه خ 128 7- 9 (همانا در نزد خداست علم به لحظه قيامت، و هنگام نزول باران... اين علم غيب را كسى جز
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 219
خدا نمىداند)
چهارم اعتقادى
1- ويژگىهاى امام على عليه السّلام و إنّما هو تعلّم من ذي علم... و ما سوى ذلك فعلم علّمه اللَّه نبيّه فعلّمنيه خ 128 6 و 9 (اينها كه گفتم از پيامبر عالم آموختم... غير از علم غيب، علومى هست كه خدا به پيامبر ياد داد و آن حضرت هم بمن آموخت) 2- برخوردهاى قاطع با جلوههاى دنيا أنا كابّ الدّنيا لوجهها، و قادرها بقدرها، و ناظرها بعينها خ 128 3 (من بودم كه دنيا را برو افكندم، و آن را درست اندازه گرفتم، و با چشم دنيا به آن نگريستم)
خطبه 129 اخلاقى، سياسى
اوّل- اخلاقى
1- ضرورت توجّه به فناپذيرى دنيا إنّكم و ما تأملون من هذه الدّنيا خ 129 1 (همانا شما چه از اين دنيا آرزو داريد) 2- ارزشهاى اخلاقى فراموش شده و قد أصبحتم فى زمن لا يزداد الخير فيه إلّا إدبارا خ 129 2 (در روزگارى قرار داريم كه نيكوكارى حاصلى جز عقب ماندگى ندارد) 3- ضرورت توجه به كوچ كردن گذشتگان أين أخياركم و صلحاؤكم... و هل خلقتم إلّا في حثالة لا تلتقي إلّا بذمّهم الشّفتان
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 220
خ 129 5 و 6 (كجا هستند نيكان و پاكان شما آيا شما آفريده نشديد در منزلگاههاى گذشتگان كه لب جز به نكوهش آنان حركت نمىكند) 4- هدفدارى انسان در نظام آفرينش أليس قد ظعنوا جميعا عن هذه الدّنيا الدّنيّة خ 129 5 (آيا جز اين است كه گذشتگان همگى از اين دنياى پست كوچ كردهاند) 5- نكوهش از ارزشهاى اخلاقى مسخ شده «ظهر الفساد» فلا منكر مغيّر، و لا زاجر مزدجر خ 129 7 (فساد آشكار شد، نه انكار كنندهاى است كه آن را دگرگون سازد، و نه هشدار دهندهاى كه بترساند) 6- شرائط امر به معروف و نهى از منكر لعن اللَّه الآمرين بالمعروف التّاركين له، و النّاهين عن المنكر العاملين به خ 129 8 (خدا لعنت كند امر كنندگان به خوبيها را كه خود انجام نمىدهند، و نهىكنندگان زشتىها را كه خود مرتكب مىشوند)
دوّم- سياسى
1- نكوهش از زمانه و روزگار فاسد و قد أصبحتم في زمن لا يزداد الخير فيه إلّا إدبارا خ 129 2 (شما در روزگارى به سر مىبريد كه خوبيها حاصلّى جز روى گردانى ندارد) 2- علل شكست و ذلّت كوفيان «ظهر الفساد» فلا منكر مغير، و لا زاجر مزدجر خ 129 7 (فساد آشكار شد، نه انكار كنندهاى است كه آن را دگرگون سازد، و نه هشدار دهندهاى كه بترساند) 3- بررسى عوامل سقوط يك جامعه
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 221
«ظهر الفساد» فلا منكر مغيّر، و لا زاجر مزدجر خ 129 7 (فساد آشكار شد، نه انكار كنندهاى است كه آن را دگرگون سازد، و نه هشدار دهندهاى كه بترساند)
خطبه 130 سياسى، تاريخى، اعتقادى
اوّل- سياسى
1- ارزش خشم مقدس در راه خدا يا أباذرّ، إنّك غضبت للّه، فارج من غضبت له خ 130 1 (اى ابا ذر تو براى خدا خشم گرفتى، پس پاداش خود را از خدا بخواه) 2- سازش ناپذيرى ابا ذر غفارى يا أباذرّ، إنّك غضبت للّه، فارج من غضبت له خ 130 1 (اى ابا ذر تو براى خدا خشم گرفتى، پس پاداش خود را از خدا بخواه) 3- ارزش ترسيدن از آينده دين يا ابا ذر... و خفتهم على دينك خ 130 1 (اى ابا ذر... تو بر دينت از آنها ترسيدى) 4- نكوهش از ترس دنيا طلبان إنّ القوم خافوك على دنياهم خ 130 1 (همانا بنى اميّه بر دنياى خود از تو ترسيدند) 5- علل ستيز و تبعيد ابا ذر إنّ القوم خافوك على دنياهم و خفتهم على دينك... و لو قرضت منها لأمّنوك خ 130 1 و 3 (بنى اميّه از تو بر دنياى خود ترسيدند، و تو بر دينت از آنها ترسيدى... اگر چيزى از اموال دنيا از آنان مىگرفتى تو را امنيّت مىدادند)
دوّم
تاريخ- سياسى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 222
سوّم اعتقادى
غضبت له خ 130 1 1- ايمان به خدا در مبارزه يا أباذرّ، إنّك غضبت للّه، فارج من (اى ابا ذر تو براى خدا خشم گرفتى، پس پاداش خود را از خدا بخواه) 2- ضرورت آخرت گرائى در مبارزه و ستعلم من الرّابح غدا خ 130 2 (زود است كه بدانى چه كسى در آينده سود مىبرد) 3- ضرورت تقوى در مبارزه لا يؤنسنّك إلّا الحقّ خ 130 3 (انس و آرامش خود را در حق جستجو كن) 4- ضرورت حق گرائى در مبارزه لا يؤنسنّك إلّا الحقّ و لا يوحشنّك إلّا الباطل خ 130 3 (انس و آرامش خود را در حق جستجو كن، و چيزى جز باطل تو را به وحشت نياندازد)
خطبه 131 سياسى، اعتقادى
اوّل- سياسى
1- نكوهش از مردم پراكنده كوفه أيّتها النّفوس المختلفة، و القلوب المتشتتة خ 131 1 (اى مردمى با قلبهاى پراكنده، و دلهاى از هم جدا شده...) 2- علل شكست ملّتها أيّتها النّفوس المختلفة، و القلوب المتشتتة خ 131 1
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 223
(اى مردمى با قلبهاى پراكنده، و دلهاى از هم جدا شده) 3- اهداف حكومت و سياست توحيدى اللّهم إنّك تعلم أنّه لم يكن الّذى كانّ منّا منافسة فى سلطان... و تقام المعطّلة من حدودك خ 131 2- 4 (خدايا تو مىدانى كه ما تنها براى قدرت طلبى به حكومت روى نياورديم... بلكه خواستيم حدود تعطيل شده تو را اجراء كنيم)
دوّم اعتقادى
1- تنهائى و مظلوميّت امام على عليه السّلام هيهات أن أطلع بكم سرار العدل، أو أقيم اعوجاج الحقّ خ 131 2 (هرگز با شما كوفيان نمىشود عدالت را گستراند و كجىهاى حق را برطرف كرد) 2- هدفدارى امام در پذيرش خلافت و لكن لنرد المعالم من دينك، و نظهر الإصلاح فى بلادك خ 131 3 و 4 (خدايا هدف در حكومت آن است نشانههاى نابود شده دين را باز گردانيم، و صلح و آبادانى در شهرهايت برقرار كنيم) 3- وظائف رهبرى و امامت و لكن لنرد المعالم من دينك، و نظهر الإصلاح فى بلادك خ 131 3 و 4 (خدايا هدف در حكومت آن است نشانههاى نابود شده دين را باز گردانيم، و صلح و آبادانى در شهرهايت برقرار كنيم) 4- شرائط و صفات امامت و رهبرى و لا المعطّل للسّنّة فيهلك الأمّة خ 131 2- 7 (امام نبايد سنّت الهى را تعطيل كند كه امّت اسلامى نابود خواهد شد) 5- شناخت آفات رهبرى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 224
لا ينبغي أن يكون الوالي... البخيل... و لا المعطّل للسنّة فيهلك الأمّة خ 131 5- 7 (رهبر جامعه نبايد بخيل باشد، و سنّت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را تعطيل كند كه امّت اسلامى نابود خواهد شد) 6- سوابق ايمان و معنويت امام على عليه السّلام اللّهمّ إنّى أوّل من أناب... لم يسبقني إلّا رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله بالصّلوة خ 131 4 (خدايا من اوّل كسى بودم كه بتو روى آوردم... جز رسول خدا كسى از من در نماز سبقت نگرفت)
خطبه 132 اخلاقى، اعتقادى
اوّل- اعتقادى
1- ضرورت حمد و ستايش خدا نحمده على ما أخذ و أعطى... خ 132 1 (سپاس خدا را در آنچه كه گرفت و بخشيد) 2- شناخت صفات خدا الباطن لكلّ خفيّة، و الحاضر لكلّ سريرة... خ 132 1 (خدا باطن هر پنهان و حاضر هر آشكار است) 3- ويژگىهاى شهادت به خدا و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و نشهد أن لا إله غيره... شهادة يوافق فيها السّرّ الإعلان خ 132 2 (گواهى مىدهيم كه نيست خدائى جز او.. گواهى كه قلب و زبان در آن هماهنگ است)
دوّم اخلاقى
1- ضرورت توجه به مرگ و كوچ كردن فإنّه و اللَّه الجدّ لا اللّعب... و أعجل حاديه خ 132 3 (سوگند بخدا كه مرگ حتمى است، نه شوخى،
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 225
... و بسرعت همه را بسوى قيامت مىراند) 2- مبارزه با غرور زدگى فلا يغرّنّك سواد النّاس من نفسك خ 132 3 و 4 (فراوانى مردم تو را مغرور نسازد) 3- عبرت گرفتن از زندگى گذشتگان و قد رأيت من كان قبلك ممّن جمع المال... كيف نزل به الموت... خ 132 4 و 5 (و تو ديدى انسانهاى گذشته را كه سرمايهها جمع كردند... امّا مرگ چگونه بر آنها نازل شد) 4- رهآورد تقوى و پرهيزكارى قمن أشعر التّقوى قلبه برّز مهله... و اعملوا للجنّة عملها خ 132 7 و 8 (كسى كه جامه تقوا قلبش را بپوشاند... براى بهشت كار مىكند) 5- ضرورت آخرت گرائى فإنّ الدّنيا لم تخلق لكم دار مقام خ 132 8 (همانا دنيا خانه جاودانه شما آفريده نشده است) 6- ضرورت آمادگى براى سفر آخرت فإنّ الدّنيا لم تخلق لكم دار مقام خ 132 8 (همانا دنيا خانه جاودانه شما آفريده نشده است)
خطبه 133 اعتقادى، اخلاقى
اوّل- اعتقادى
1- اطاعت همه موجودات از خدا و انقادت له الدّنيا و الآخرة بأزمتها... و سجدت له بالغدوّ و الأصال الأشجار
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 226
النّاضرة خ 133 1 (دنيا و آخرت با همه توانائى خود تسليم پروردگارند... و صبحگاهان و شامگاهان درختان سر سبز در برابر خدا سجده مىكنند) 2- سجده موجودات و سجدت له بالغدوّ و الآصال الأشجار النّاضرة خ 133 1 (و صبحگاهان و شامگاهان درختان سرسبز در برابر خدا سجده مىكنند) 3- قرآن شناسى و كتاب اللَّه بين أظهركم... كتاب اللَّه تبصرون به خ 133 3 و 7 و 8 (قرآن در پيش روى شماست... كتاب خدايى است كه با آن بدرستى واقعيّتها را مىنگريد) 4- فلسفه بعثت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أرسله على حين فترة من الرّسل... فجاهد فى اللَّه خ 133 4 (پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را در روزگارانى كه از بعثت پيامبران گذشته، مدّت زيادى گذشته بود فرستاد... و پيامبر در راه خدا جهاد كرد) 5- موفقيّتهاى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله أرسله على حين فترة من الرّسل... فجاهد فى اللَّه خ 133 4 (پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را در روزگارانى كه از بعثت پيامبران گذشته، مدّت زيادى گذشته بود فرستاد... و پيامبر در راه خدا جهاد كرد)
دوّم اخلاقى
1- پرهيز از دنيا زدگى و إنّما الدّنيا منتهى بصر الأعمى... و يعلم أنّ الدّار وراءها خ 133 3 (و همانا دنيا هدف نهائى انسان كوردل است... امّا انسان آگاه مىداند كه خانه زندگى پس از دنياست) 2- ضرورت آخرت گرائى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 227
و البصير ينفذها بصره، و يعلم أنّ الدّار وراءها خ 133 5 (انسان آگاه مىداند كه خانه زندگى پس از دنياست) 3- علاقه به حيات و زندگى دنيا و اعلموا أنّه ليس من شيء إلّا و يكاد... إلّا الحياة خ 133 6 (در دنيا انسان از همه چيز سير مىشود جز حيات و زندگى) 4- نقش حكمت در قلبهاى مرده انسانها و إنّما ذلك بمنزلة الحكمة الّتى هى حياة للقلب الميّت خ 133 6 و 7 (حيات و زندگى همانند حكمت است كه عامل زنده بودن قلب مرده است) 5- نكوهش از اخلاقيات دروغين و شيطانى قد اصطلحتم على الغلّ فيما بينكم... و تاه بكم الغرور خ 133 9 و 10 (گويا در بين خود بر خيانت و كينه توزى اتفّاق كردهايد... و غرور زدگى دامنگير شما شده است) 6- علل سقوط و شكست اصحاب امام عليه السّلام قد اصطلحتم على الغلّ فيما بينكم... و تاه بكم الغرور خ 133 9 و 10 (گويا در بين خود بر خيانت و كينهتوزى اتفّاق كردهايد... و غرور زدگى دامنگير شما شده است) 7- نكوهش از ارزشهاى مسخ شده قد اصطلحتم على الغلّ فيما بينكم... و تاه بكم الغرور خ 133 9 و 10 (گويا در بين خود بر خيانت و كينهتوزى اتّفاق كردهايد... و غرور زدگى دامنگير شما شده است)
خطبه 134 اعتقادى، سياسى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 228
اوّل- اعتقادى
1- امدادهاى الهى در پيروزى اسلام و قد توكلّ اللَّه لأهل هذا الدّين بإعزاز الحوزة خ 134 1 (و بتحقيق خداوند وعده داد تا اسلام را سربلند و عزيز گرداند) 2- عوامل پيروزى اسلام و قد توكّل اللَّه لأهل هذا الدّين بإعزاز الحوزة... و هم قليل لا يمتنعون خ 134 1 (و بتحقيق خداوند وعده داد تا اسلام را سربلند و عزيز گرداند و مسلمانان را با آنكه اندك بودند يارى داد)
دوّم- سياسى
1- علل پيروزى امت اسلامى و قد توكّل اللَّه لأهل هذا الدّين بإعزاز الحوزة... و هم قليل لا يمتنعون خ 134 1 (و بتحقيق خداوند وعده داد تا اسلام را سربلند و عزيز گرداند و مسلمانان را با آنكه اندك بودند يارى داد) 2- روش اداره كردن جنگ إنّك متى تسر إلى هذا العدؤّ بنفسك... ليس بعدك مرجع يرجعون خ 134 2 (اگر تو خود بميدان جنگ روى... محورى پس از تو در جامعه وجود ندارد تا مردم به او مراجعه كنند) 3- نقش رهبرى در جنگ و پشت جبهه إنّك متى تسر إلى هذا العدؤّ بنفسك... ليس بعدك مرجع يرجعون خ 134 2 (اگر تو خود بميدان جنگ روى... محورى پس از تو در جامعه وجود ندارد تا مردم به او مراجعه كنند)
خطبه 135 سياسى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 229
سياسى 1- سوابق زشت خانوادگى مغيره يابن اللّعين الأبتر، و الشّجرة الّتى لا أصل لها و لا فرع خ 135 1 (اى پسر لعنت شده، و اى درخت بىريشه و شاخه) 2- روش برخورد با منافقان نفوذى يابن اللّعين الأبتر... فلا أبقى اللَّه عليك إن أبقيت خ 135 1 و 2 (اى پسر لعنت شده... خدا تو را باقى نگذارد اگر چه هر چه بخواهى تلاش كنى) 3- آنجا كه افشاگرى لازم است يابن اللّعين الأبتر... فلا أبقى اللَّه عليك إن أبقيت خ 135 1 و 2 (اى پسر لعنت شده... خدا تو را باقى نگذارد اگر چه هر چه بخواهى تلاش كنى)
خطبه 136 سياسى، عقيدتى
اوّل- سياسى (تاريخ سياسى)
1- بيعت مردم با امام عليه السّلام با شناخت و واقعى بود لم تكن بيعتكم إيّاي فلتة... و أنتم تريدونني لأنفسكم خ 136 1 (بيعت شما با من ناگهانى نبود... شما مرا براى منافع خود مىخواهيد) 2- ويژگىهاى بيعت مردم با امام عليه السّلام لم تكن بيعتكم إيّاي فلتة... و أنتم تريدونني لأنفسكم خ 136 1 (بيعت شما با من ناگهانى نبود... شما مرا براى منافع خود مىخواهيد) 3- اهداف سياسى عقيدتى امام عليه السّلام إنّي أريدكم اللَّه خ 136 1 (همانا من شما را براى خدا مىخواهم)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 230
4- اهداف مادى و دروغين مردم نسبت به امام عليه السّلام و أنتم تريدونني لأنفسكم خ 136 1 (شما مرا براى منافع خود مىطلبيد)
دوّم اعتقادى
1- امام شناسى أيّها النّاس، أعينوني على أنفسكم... حتّى أورده منهل الحقّ و إن كان كارها خ 136 2 (اى مردم، بمن براى اصلاح خودتان كمك كنيد... تا ظالم را به آبشخور حق وارد كنم گر چه بى ميل باشد) 2- قاطعيت امام على عليه السّلام با ستمگران و ايم اللَّه لأنصفنّ المظلوم من ظالمه، و لأقودنّ الظّالم بخزامته خ 136 2 (سوگند بخدا داد مظلوم را از ستمگر مىگيرم، و افسار ظالم را خواهم كشيد) 3- حق گرائى امام عليه السّلام حتّى أورده منهل الحقّ و إن كان كارها خ 136 2 (تا ظالم را به آبشخور حق بكشانم گر چه بى ميل باشد) 4- امام عليه السّلام تنها مدافع مظلومين و ايم اللَّه لأنصفنّ المظلوم من ظالمه، و لأقودن الظّالم بخزامته خ 136 2 (سوگند بخدا داد مظلوم را از ستمگر مىگيرم، و افسار ظالم را خواهم كشيد)
خطبه 137 سياسى، اعتقادى
اوّل- سياسى
1- بررسى انحراف و كينهتوزىهاى طلحه و زبير
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 231
و اللَّه ما أنكروا عليّ منكرا... و دما هم سفكوه خ 137 1 (سوگند بخدا، ناكثين كار ناروائى را از من سراغ ندارند... خونى را مطالبه مىكنند كه خود ريختند) 2- زشتى ادعاهاى دروغين اصحاب جمل و إنّهم ليطلبون حقّا هم تركوه... و إنّ أوّل عدلهم للحكم على أنفسهم خ 137 1 و 2 (ناكثين حقّى را مىطلبند كه خود ترك كردند... و مرحله آغازين عدالت بر ضدّ آنان است) 3- خونخواهى رسواى اصحاب جمل و إنّهم ليطلبون حقّا هم تركوه... و إنّ أوّل عدلهم للحكم على أنفسهم خ 137 1 و 2 (ناكثين حقّى را مىطلبند كه خود ترك كردند... و مرحله آغازين عدالت بر ضدّ آنان است) 4- ضرورت شناخت روشهاى استحمارى دشمن و إنّها للفئة الباغية... و إن الأمر لواضح خ 137 3 (ناكثين گروهى سركش و تجاوزكارند... و حقيقت روشن است) 5- بيعت بى نظير مردم با امام عليه السّلام فأقبلتم إليّ إقبال العوذ المطافيل على أولادها خ 137 5 (شما در روز بيعت چونان شتران و گوسفندانى كه بسوى فرزندان خود بشتابند بمن روى آورديد) 6- هجوم و تجاوز اصحاب جمل قبضت كفّي فبسطتموها... و نكثا بيعتي (من دست خود را جمع مىكردم كه شما آن و ألّبا النّاس عليّ خ 137 5 و 6 را بسوى خود براى بيعت مىگشوديد... امّا
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 232
طلحه و زبير عهد شكستند و مردم را بر من شوراندند)
دوّم
تاريخ سياسى- سياسى
سوّم اعتقادى (امام شناسى)
1- مظلوميت امام عليه السّلام و اللَّه ما أنكروا عليّ منكرا... اللّهم إنّهما قطعاني و ظلماني خ 137 1 و 6 (سوگند بخدا كه كار ناروائى از من سراغ ندارند... خدايا طلحه و زبير خويشاوندى خود را قطع كرده بمن ظلم نمودند) 2- شكوههاى امام عليه السّلام به پيشگاه خدا اللّهم إنّهما قطعاني و ظلماني... و لا تحكم لهما ما أبرما خ 137 6 (خدايا آن دو قطع خويشاوندى كردند و بمن ظلم نمودند... آنها را به آرزوهاى خودشان نرسان) 3- آگاهى سياسى امام عليه السّلام (دشمن شناسى) إنّ معي لبصيرتي ما لبست و لا لبس عليّ... و لا يعبّون بعده في حسي خ 137 2- 4 (با من آگاهى لازمى همراه است، نه چيزى را پوشاندم و نه چيزى بر من پوشيده شد) 4- سعى امام عليه السّلام در نصيحت و هدايت اصحاب جمل و لقد استسبتهما قبل القتال... وردّ العافية خ 137 7 (من قبل از جنگ از طلحه و زبير خواستم كه باز گردند... آن دو عافيت را رد كردند) 5- برخورد بجا و قاطع امام با توطئههاى ناكثين و إن كانوا ولوه دوني... و ايم اللَّه لأفرطنّ (اگر آنها خود اين خون را ريختند... سوگند لهم حوضا أنا ماتحه خ 137 2 و 4 بخدا، گردابى براى آنان درست كنم كه تنها خود راه علاج آن را بدانم)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 233
خطبه 138 سياسى، تاريخى، اعتقادى
اوّل- سياسى
1- خبر از تحولّات مهّم سياسى آينده يعطف الهوى على الهدى اذا عطفوا الهدى على الهوى خ 138 1 (امام زمان عليه السّلام خواستهها را با هدايت الهى مىسنجد، در روزگارانى كه همه هدايت را با خواستههاى خود ارزيابى مىكنند) 2- خبر از جنگ و كشتار امّت اسلامى حتّى تقوم الحرب بكم على ساق... علقما عاقبتها خ 138 2 (تا آنكه جنگ در ميان شما استقرار مىيابد... كه شير پستان جنگ شيرين و سرانجامش تلخ است) 3- خبر از استقرار حكومت عدل الهى يأخذ الوالي من غيرها... و يحيي ميّت الكتاب و السّنّة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام حاكمان را بر اعمال زشت آنان كيفر مىدهد... و قرآن و سنّت پيامبر را كه مردهاند زنده مىكند) 4- خبر از تحولات مهم سياسى شام و عراق كأنّي به قد نعق بالشّام و فحص براياته في ضواحي كوفان خ 138 4- 7 (گويا او را مىنگرم كه در شام فرياد مىزند و پرچمهاى خود را در اطراف كوفه بر زمين مىكوبد) 5- علل شكست و خوارى اعراب فلا تزالون كذلك حتّى تؤوب إلى العرب (حاكميّت ستمگران ادامه دارد تا روزى كه عوازب أحلامها خ 138 6 و 7 عقل اعراب به آنها باز گردد) 6- ره آورد شوم شيطان زدگى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 234
و اعلموا أنّ الشّيطان إنّما يسنّى لكم طرقه لتتّبعوا عقبه خ 138 7 (بدانيد كه شيطان راههاى خود را آسان جلوه مىدهد تا از او اطاعت كنيد)
دوّم
تاريخى- سياسى
سوّم اعتقادى (امام زمان شناسى)
1- اصول گرائى امام زمان عليه السّلام و يعطف الرّأي على القرآن إذا عطفوا القرآن على الرّأي خ 138 1 (امام زمان عليه السّلام نظريّات را در برابر قرآن محكوم مىكند در حالى كه همه نظريّات خود را بر قرآن تحميل مىكنند) 2- امام زمان عليه السّلام و هدايت الهى و يعطف الرّأي على القرآن إذا عطفوا القرآن على الرّأي خ 138 1 (امام زمان عليه السّلام نظريّات را در برابر قرآن محكوم مىكند در حالى كه همه نظريّات خود را بر قرآن تحميل مىكنند) 3- امام زمان عليه السّلام و اصالت دادن به قرآن و يعطف الرّأي على القرآن إذا عطفوا القرآن على الرّأي خ 138 1 (امام زمان عليه السّلام نظريّات را در برابر قرآن محكوم مىكند در حالى كه همه نظريّات خود را بر قرآن تحميل مىكنند) 4- امام زمان عليه السّلام و آينده روشن يأخذ الوالي من غيرها عمّالها... و يحيي ميّت الكتاب و السّنّة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام حاكمان را بر اعمال زشت آنان كيفر مىدهد... و قرآن و سنّت پيامبر را كه مردهاند زنده مىكند) 5- امام زمان عليه السّلام و فتح كشورها و شكست قدرتها
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 235
يأخذ الوالي من غيرها عمّالها... و يحيي ميّت الكتاب و السّنّة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام حاكمان را بر اعمال زشت آنان كيفر مىدهد... و قرآن و سنّت پيامبر را كه مردهاند زنده مىكند) 6- امام زمان عليه السّلام و مجازات فاسدان يأخذ الوالي من غيرها عمّالها... و يحيي ميّت الكتاب و السّنّة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام حاكمان را بر اعمال زشت آنان كيفر مىدهد... و قرآن و سنّت پيامبر را كه مردهاند زنده مىكند) 7- امام زمان عليه السّلام و دست يابى به سرمايههاى مخفى زمين و تخرج له الأرض أفاليذ كبدها، و تلقي إليه سلما مقاليدها خ 138 3 (زمين ذخائر و معادن خود را تقديم امام زمان عليه السّلام مىكند، و كليدهاى خود را به او مىسپارد) 8- امام زمان عليه السّلام و استقرار حكومت عدل اسلامى يأخذ الوالي من غيرها عمّالها... فيريكم كيف عدل السّيرة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام حاكمان ستمگر را محاكمه مىكنند... و به شما نشان مىدهد كه عدالت اجتماعى كدام است) 9- امام زمان عليه السّلام و زنده كردن قرآن و سنّت و يحيي ميّت الكتاب و السّنّة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام قرآن و سنّت فراموش شده را زنده مىكند)
خطبه 139 سياسى، اعتقادى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 236
اوّل- سياسى
1- ره آورد شوم انحراف از ولايت اهل بيت عليهم السّلام لن يسرع أحد قبلي إلى دعوة حق... فاسمعوا قولي خ 139 1 (كسى قبل از من دعوت اسلام را نپذيرفت... پس گوش بسخنان من داريد) 2- خبر از جنگها و كشتار آينده تنتضى فيه السّيوف... و شيعة لأهل الجهالة خ 139 2 (در آينده شمشيرها بيرون كشيده مىشوند... و برخى از شما پيروان گمراهى خواهيد بود) 3- علل سقوط و وابستگى امت اسلامى و تخان فيه العهود... و شيعة لأهل الجهالة خ 139 2 (در آينده به عهد و پيمانها خيانت مىشود... و برخى از شما پيروان گمراهى خواهيد بود)
دوّم اعتقادى
1- ويژگىها و سوابق معنوى امام عليه السّلام لن يسرع أحد قبلي إلى دعوة حق، و صلة رحم... خ 139 1 (كسى قبل از من دعوت حق را لبيّك نگفت و صله رحم را رعايت نكرد) 2- سوابق اخلاقى امام عليه السّلام لن يسرع أحد قبلي إلى دعوة حق، و صلة رحم... خ 139 1 (كسى قبل از من دعوت حق را لبيّك نگفت و صله رحم را رعايت نكرد)