• تاريخ: شنبه 12 تير 1389

تا یکصد و چهل


           

خطبه 120 اخلاقى، اعتقادى

اوّل-  اخلاقى

1-  ضرورت عمل گرائى اعملوا ليوم تذخر له الذّخائر خ 120 2

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 204

(عمل كنيد براى روزى كه ذخيره‏ها را پس انداز مى‏كنند) 2-  ضرورت پرهيز از آتش جهنّم و اتّقوا نارا حرّها شديد، و قعرها بعيد، و حليتها حديد و شرابها صديد خ 120 3 (بترسيد از آتشى كه حرارت آن شديد، و ژرفناى آن دور، و زيور آن غل و زنجير، و آشاميدنى آن آب جوشان است) 3-  شناخت كيفيّت آتش جهنّم و اتّقوا نارا حرّها شديد، و قعرها بعيد، و حليتها حديد و شرابها صديد خ 120 3 (بترسيد از آتشى كه حرارت آن شديد، و ژرفناى آن دور، و زيور آن غل و زنجير، و آشاميدنى آن آب جوشان است)

دوّم-  اعتقادى

1-  ويژگى‏هاى علمى، معنوى امام على عليه السّلام تاللّه لقد علّمت تبليغ الرّسالات، و إتمام العدات، و تمام الكلمات خ 120 1 (سوگند بخدا تبليغ رسالت‏ها، وفاى به پيمانها، و تفسير قرآن بمن آموخته شد) 2-  ويژگى‏هاى علمى، معنوى اهل بيت عليه السّلام و عندنا-  أهل البيت-  أبواب الحكم و ضياء الأمر خ 120 1 (در پيش ما اهل بيت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله درهاى دانش، و روشنائى امور است) 3-  ويژگى دين اسلام و إنّ شرائع الدّين واحدة، و سبله قاصدة خ 120 2 (و همانا احكام دين يكى و راههاى آن آسان است)

خطبه 121 اعتقادى، سياسى

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 205

اوّل-  اعتقادى

1-  مظلوميّت امام على عليه السّلام و اللَّه لو أنّي حين أمرتكم به حملتكم على المكروه... و لكن بمن و إلى من خ 121 1 و 2 (سوگند بخدا شما را به جهاد امر كردم گوش نداديد... افسوس با چه كسى بجنگم و به چه كسى اعتماد كنم) 2-  نافرمانى مردم كوفه از امام أما و اللَّه لو أنّي حين أمرتكم به حملتكم على المكروه... و لكن بمن و إلى من خ 121 1 و 2 (سوگند بخدا شما را به جهاد امر كردم گوش نداديد... افسوس با چه كسى بجنگم و به چه كسى اعتماد كنم)

دوّم-  سياسى

1-  علل شكست مردم كوفه أما و اللَّه لو أنّي حين أمرتكم به حملتكم على المكروه... و لكن بمن و إلى من خ 121 1 و 2 (سوگند بخدا شما را به جهاد امر كردم گوش نداديد... افسوس با چه كسى بجنگم و به چه كسى اعتماد كنم) 2-  ويژگى مجاهدان اسلام أين القوم الّذين دعوا إلى الإسلام فقبلوه... و هيجوا إلى الجهاد... خ 121 3 و 4 (كجايند مردانى كه به اسلام خوانده شدند آن را پذيرفتند... و بسوى جهاد برانگيخته شدند...) 3-  استقامت و شهادت طلبى مجاهدان اسلام‏

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 206

أين القوم الّذين دعوا إلى الإسلام فقبلوه... و هيجوا إلى الجهاد... خ 121 3 و 4 (كجايند مردانى كه به اسلام خوانده شدند آن را پذيرفتند... و بسوى جهاد برانگيخته شدند) 4-  ره آورد شوم شيطان زدگى إنّ الشّيطان يسنّى لكم طرقه... فاصدفوا عن نزغاته و نفثاته خ 121 7 و 8 (شيطان راههاى خود را براى شما آسان جلوه مى‏دهد... پس از وسوسه‏ها و فريبهاى او روى برگردانيد)

خطبه 122 اعتقادى، سياسى

اوّل-  اعتقادى

1-  تاثير شگفت انگيز كلام امام عليه السّلام در خوارج أكلّكم شهد معنا صفّين خ 122 1 و 2 (آيا همه شما با ما در صفّين بوده‏ايد) 2-  افشاگريهاى امام عليه السّلام ألم تقولوا عند رفعهم المصاحف حيلة و غيلة... هذا أمر ظاهره إيمان و باطنه عدوان خ 122 4 و 5 (آيا شما نبوديد كه بهنگام قرآن بالاى نيزه زدن شاميان از روى حيله و نيرنگ، دست از جنگ كشيديد و من گفتم. اين چيزى است كه ظاهر آن ايمان و باطن آن دشمنى است) 3-  ويژگى‏ها و سوابق مبارزاتى امام عليه السّلام فلقد كنّا مع رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله... و صبرا على مضض الجراح خ 122 8 و 9 (ما با پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بوديم و مى‏جنگيديم... كه‏

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 207

صبر و ايمان ما بر تحمّل زخمها مى‏افزود) 4-  حساسيّت مبارزه داخلى با منافقان و لكنّا إنّما أصبحنا نقاتل إخواننا فى الإسلام خ 122 10 و 11 (ما در روزگارى بوديم كه با برادران خود مى‏جنگيديم)

دوّم-  سياسى

1-  پرهيز از غفلت و ساده نگرى نسبت به دشمن ألم تقولوا عند رفعهم المصاحف حيلة و غيلة... هذا أمر ظاهره إيمان و باطنه عدوان و آخره ندامة خ 122 4 و 5 (آيا شما نبوديد كه بهنگام قرآن بالاى نيزه زدن شاميان از روى حيله و نيرنگ، دست از جنگ كشيديد و من گفتم. اين چيزى است كه ظاهر آن ايمان و باطن آن دشمنى است و آخرش پشيمانى است) 2-  ضرورت شناخت روش‏هاى استحمارى دشمن ألم تقولوا عند رفعهم المصاحف حيلة و غيلة... هذا أمر ظاهره إيمان و باطنه عدوان و آخره ندامة خ 122 4 و 5 (آيا شما نبوديد كه بهنگام قرآن بالاى نيزه زدن شاميان از روى حيله و نيرنگ، دست از جنگ كشيديد و من گفتم. اين چيزى است كه ظاهر آن ايمان و باطن آن دشمنى است و آخرش پشيمانى است) 3-  خطر نفوذ دشمن هذا أمر ظاهره إيمان و باطنه عدوان و خ 122 5 و 6 (اين چيزى است كه ظاهر آن ايمان و باطن آن دشمنى است)

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 208

4-  ضرورت پيكار با انحرافات درونى و لكنّا إنّما أصبحنا نقاتل إخواننا في الإسلام خ 122 10 و 11 (ما در روزگارى بوديم كه با برادران خود در راه به ثمر رساندن اسلام مى‏جنگيديم)

خطبه 123 نظامى، اعتقادى

اوّل-  نظامى

1-  ضرورت دفاع دلاوران خط شكن از سربازان ناتوان و أىّ امرى‏ء منكم أحسّ من نفسه رباطة جأش عند اللّقاء فليذبّ عن أخيه خ 123 1 (هر كدام از شما كه در صحنه جنگ قوّت قلب را در خود احساس كرد و برادرش را ترسو يافت بايد از او دفاع كند) 2-  ضرورت توجه به مرگ و نترسيدن از آن إنّ الموت طالب حثيث لا يفوته المقيم و لا يعجزه الهارب خ 123 2 (مرگ به سرعت در طلب شما است، آنها كه ايستادند و آنها كه فرار مى‏كنند هيچكدام رهائى ندارند) 3-  ضرورت شهادت طلبى در جهاد اسلامى إنّ أكرم الموت القتل... لألف ضربة بالسّيف أهون عليّ من ميتة على الفراش خ 123 3 (بهترين مرگ‏ها، كشته شدن در راه خداست... هزار شمشير بر من آسان‏تر است از مردن بر بستر استراحت) 4-  نكوهش فرار از جنگ و كأنّي أنظر إليكم تكشّون كشيش الضّباب... و الهلكة للمتلوّم خ 123 4 (گويا شما را مى‏ديدم كه چونان سوسمارها

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 209

ناله سر مى‏داديد... هلاكت از آن كسى است كه كندى ورزد) 5-  نكوهش سستى ياران در جنگ با دشمن و كأنّي أنظر إليكم تكشّون كشيش الضّباب... و الهلكة للمتلوّم خ 123 4 (گويا شما را مى‏ديدم كه چونان سوسمارها ناله سر مى‏داديد... هلاكت از آن كسى است كه كندى ورزد)

دوّم-  اعتقادى

1-  نقش شهادت طلبى در جنگ إنّ أكرم الموت القتل... لألف ضربة بالسّيف أهون عليّ من ميتة على الفراش في غير طاعة اللَّه خ 123 3 (بهترين مرگ‏ها، كشته شدن در راه خداست... هزار شمشير بر من آسان‏تر است از مردن بر بستر استراحت در غير اطاعت از خداوند) 2-  شهادت طلبى امام عليه السّلام إنّ أكرم الموت القتل... لألف ضربة بالسّيف أهون عليّ من ميتة على الفراش في غير طاعة اللَّه خ 123 3 (بهترين مرگ‏ها، كشته شدن در راه خداست... هزار شمشير بر من آسان‏تر است از مردن بر بستر استراحت در غير اطاعت از خداوند) 3-  نكوهش از مرگ طبيعى لألف ضربة بالسّيف أهون عليّ من ميتة على الفراش في غير طاعة اللَّه خ 123 3 (هزار شمشير بر من آ   سان‏تر است از مردن بر بستر استراحت در غير اطاعت پروردگار)

خطبه 124 نظامى

نظامى (آموزش تاكتيك‏هاى نظامى) 1-  تاكتيك‏هاى موثر نظامى در عمليات فقدموا الدّارع، و أخّروا الحاسر... و التووا في أطراف الرّماح خ 124 1

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 210

(آنها را كه زره به تن دارند در جلوى لشكر قرار دهيد... و در اطراف نيزه‏ها در پيچ و خم باشيد) 2-  نقش نيزه داران و پرچمداران در جنگ فقدموا الدّارع، و أخّروا الحاسر... و التووا في أطراف الرّماح و لا تجعلوها إلّا بأيدي شجعانكم خ 124 1 تا 3 (آنها را كه زره به تن دارند در جلوى لشكر قرار دهيد... و در اطراف نيزه‏ها در پيچ و خم باشيد پرچم را جز بدست شجاعان خود نسپاريد) 3-  ضرورت حملات پى در پى به دشمن إنّهم لن يزولوا عن مواقفهم دون طعن دراك... و بأعنان مساربهم و مسارحهم خ 124 9 تا 11 (شاميان از ميدانهاى جنگ پراكنده نمى‏شوند جز با ضربه‏هاى درهم كوبنده... و تا آنها را از هر طرف بكوبند) 4-  جا خالى ندادن از سنگر و عدم فرار در برابر حريف أجزأ امرؤ قرنه... فيجتمع عليه قرنه و قرن أخيه خ 124 5 (هر يكى از سربازان بايد حريف خود را از پاى در آورد... تا برادرش در برابر دو سرباز قرار نگيرد) 5-  آموزش اخلاق نظامى الف-  ضرورت هدفدارى در پيكار لئن فررتم من سيف العاجلة... و اللَّه لأنا أشوق إلى لقائهم منهم إلى ديارهم خ 124 5 تا 8 (اگر از شمشيرهاى ميدان جنگ فرار كرديد از مرگ كه نمى‏توانيد... بخدا سوگند من به مبارزه با شاميان از اشتياق آنان به خانه‏هايشان‏

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 211

بيشتر مشتاق هستم) ب-  ضرورت شهادت طلبى در جنگ لئن فررتم من سيف العاجلة... و اللَّه لأنا أشوق إلى لقائهم منهم إلى ديارهم خ 124 5 تا 8 (اگر از شمشيرهاى ميدان جنگ فرار كرديد از مرگ كه نمى‏توانيد... بخدا سوگند من به مبارزه با شاميان از اشتياق آنان به خانه‏هايشان بيشتر مشتاق هستم) ج-  حرمت فرار از جنگ و ايم اللَّه لئن فررتم من سيف العاجلة... و إنّ الفارّ لغير مزيد فى عمره خ 124 5 تا 7 (سوگند به خدا اگر از شمشيرهاى ميدان جنگ فرار كرديد از مرگ كه نمى‏توانيد... همانا فرار كننده نمى‏تواند بر عمر خود بيافزايد) د-  توجه به اصل مرگ لئن فررتم من سيف العاجلة لا تسلموا من سيف الآخرة خ 124 5 و 6 (اگر از شمشيرهاى ميدان جنگ فرار كرديد از مرگ نمى‏توانيد) ه-  ضرورت دعا و نيايش در جنگ اللّهم فإن ردّوا الحقّ فافضض جماعتهم خ 124 8 (خدايا اگر حق را نپذيرفتند، پس جماعت آنها را پراكنده فرما)

خطبه 125 سياسى، اعتقادى

اوّل-  اعتقادى

1-  قرآن شناسى له من ترجمان خ 125 1 هذا القرآن إنّما هو خطّ مستور... و لابدّ

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 212

(اين قرآن همانا خطوطى است كه در جلد پوشيده است... ناچار زبان گويائى لازم دارد) 2-  ضرورت تفسير و تأويل قرآن و لا بدّ له من ترجمان و إنّما ينطق عنه الرّجال خ 125 1 و 2 (قرآن به گوينده‏اى لازم دارد كه همانا انسانها از قرآن سخن مى‏گويند) 3-  قرآن و حلّ خصومات و اختلافات و إنّما حكّمنا القرآن... خ 125 1 و 2 (همانا ما قرآن را داور قرار داديم) 4-  حكميّت بر اساس قرآن بود نه اشخاص إنّا لم نحكّم الرّجال، و إنّما حكّمنا القرآن خ 125 1 (ما انسانها را داور قرار نداديم، بلكه همانا قرآن را داور قرار داديم) 5-  اولويّت اهل بيت عليهم السّلام براى تفسير قرآن فإذا حكم بالصّدق فى كتاب اللَّه، فنحن أحقّ النّاس به... خ 125 4 (اگر بنا شود كه به راستى در قرآن داورى شود ما اهل بيت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سزاوارتريم) 6-  ويژگى‏هاى اهل بيت عليهم السّلام فإذا حكم بالصّدق فى كتاب اللَّه، فنحن أحقّ النّاس به... خ 125 4 (اگر بنا شود كه به راستى در قرآن داورى شود ما اهل بيت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سزاوارتريم)

دوّم-  سياسى (تاريخ سياسى)

1-  نفى حكميّت اشخاص إنّا لم نحكّم الرّجال، و إنّما حكّمنا القرآن خ 125 1 (ما انسانها را داور قرار نداديم، بلكه همانا قرآن را داور قرار داديم) 2-  اصول داورى و قضاوت در قرآن و لمّا دعانا القوم إلى أن نحكّم بيننا القرآن خ 125 2 (هنگامى كه آن قوم ما را دعوت كردند تا قرآن را بين خود و آنان داور قرار دهيم)

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 213

3-  فلسفه پذيرش حكميت و أمّا قولكم: لم جعلت بينك و بينهم أجلا (اين كه مى‏پرسيد چرا بين خود و شاميان فى التّحكيم... و تنقاد لأوّل الغىّ خ 125 5 و 6 مهلتى در حكميّت قرار دادى... تا گروهى در آغاز دچار شك و ترديد نگردند) 4-  سرزنش ياران فريب خورده فأين يتاه بكم و من أين أتيتم... و لا إخوان ثقة عند النّجاء خ 125 5-  10 (شيطان شما را بكجا مى‏برد و كجا مى‏رويد... برادرانى مورد اعتماد در راز دارى نيستيد) 5-  روانشناسى مردم شام جفاة عن الكتاب، نكب عن الطّريق خ 125 8 (از قرآن جدا شدند، از راه راست منحرف گشتند) 6-  روانشناسى مردم كوفه أفّ لكم لقد لقيت منكم برحا... و لا إخوان ثقة عند النّجاء خ 125 9-  10 (نفرين بر شما كوفيان چقدر از شما ناراحتى كشيدم... دوستان مورد اعتمادى در راز دارى نيستيد) 7-  نكوهش از صفات و روحيات مردم كوفه أفّ لكم لقد لقيت منكم برحا... و لا إخوان ثقة عند النّجاء خ 125 9-  10 (نفرين بر شما كوفيان چقدر از شما ناراحتى كشيدم... دوستان مورد اعتمادى در راز دارى نيستيد)

خطبه 126 سياسى، اقتصادى

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 214

اقتصادى، سياسى 1-  سياست اقتصادى امام عليه السّلام أتأمرونّي أن أطلب النّصر بالجور فيمن ولّيت عليه خ 126 1 (آيا بمن دستور مى‏دهيد پيروزى را با ستم بدست آورم در كشور اسلامى) 2-  روش برخورد با مخالفين عدالت اقتصادى أ تأمرونّي أن أطلب النّصر بالجور فيمن ولّيت عليه و إنّما المال مال اللَّه خ 126 1 و 2 (آيا بمن دستور مى‏دهيد پيروزى را با ستم بدست آورم در كشور اسلامى همانا بيت المال از آن خداست) 3-  ضرورت عدالت اقتصادى ألا و إنّ إعطاء المال في غير حقّه تبذير و إسراف... خ 126 2 (آگاه باشيد بخشش اموال در غير جايگاه خود اسراف و زياده‏روى است...) 4-  ره آورد شوم تبذير و اسراف و هو يرفع صاحبه فى الدّنيا خ 126 2 و 3 (اسراف شخص را در دنيا بزرگ مقدار امّا در آخرت پست مى‏كند) 5-  در سياست توحيدى هدف وسيله را توجيه نمى‏كند أ تأمرونّي أن أطلب النّصر بالجور فيمن ولّيت عليه خ 126 1 (آيا بمن دستور مى‏دهيد پيروزى را با ستم بدست آورم در كشور اسلامى) 6-  امتيازهاى اقتصادى ممنوع ألا و إنّ إعطاء المال في غير حقّه تبذير و إسراف و هو يرفع صاحبه فى الدّنيا خ 126 2 (آگاه باشيد بخشش اموال در غير جايگاه خود اسراف و زياده روى است اسراف شخص را

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 215

در دنيا بزرگ مقدار امّا در آخرت پست مى‏كند)

خطبه 127 سياسى، اعتقادى

اوّل سياسى (تاريخ سياسى)

1-  بررسى كجروى‏هاى خوارج فإن أبيتم إلّا أن تزعموا أنّي أخطأت... و تخلطون من أذنب بمن لم يذنب خ 127 1 و 2 (اگر به زعم شما من خطا كردم... چرا گناهكار و بى گناه را با هم مى‏كشيد) 2-  برخوردهاى قاطع پيامبر با فاسدان و قد علمتم أنّ رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله رجم الزّاني المحصن (شما مى‏دانيد كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله زناكارى را كه همسر داشت رجم مى‏كرد) 3-  علل انحراف خوارج ثمّ أنتم شرار النّاس، و من رمى به الشّيطان مراميه خ 127 5-  7 (سپس شما خوارج بدترين مردم هستيد كه شيطان بوسيله شما تيراندازى مى‏كند) 4-  پرهيز از تفرقه و جدائى فالزموا السّواد الأعظم... و إمانته الافتراق عنه خ 127 7-  9 (به اجتماعات بزرگ به پيونديد... و تفرقه را از ميان برداريد) 5-  برخورد قاطع با شعار دهندگان تفرقه فإنّ الشّاذّ من النّاس للشّيطان... فاقتلوه، و لو كان تحت عمامتي هذه خ 127 8 (همانا انسانهاى تك رو طعمه شيطانند،... منادى تفرقه را بكشيد گر چه در زير عمامه من باشد) 6-  افشاگريهاى ضرورى در رابطه با حكميّت‏

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 216

فإنّما حكّم الحكمان ليحييا ما أحيا القرآن خ 127 9 (همانا ما دو نفر را انتخاب كرديم تا زنده كنند آنچه را قرآن زنده كرده است) 7-  بررسى انحراف و كجروى سران حكميّت و تركا الحقّ و هما يبصرانه،... سوء رأيهما، و جور حكمهما خ 127 11 و 12 (عمرو عاص و ابو موسى، حق را ترك كردند در حالى كه آن را مى‏ديدند... از رأى بدى كه داشتند و ستمى كه در قضاوت روا داشتند)

دوّم اعتقادى

1-  موفقيّت‏هاى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و قد علمتم أنّ رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و لم يخرج أسماءهم من بين أهله خ 127 2-  5 (شما مى‏دانيد كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زناكار را حد مى‏زد... امّا اسم آنها را از دفتر حقوق مسلمين خارج نمى‏كرد) 2-  رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و اجراى حدود الهى و قد علمتم أنّ رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و لم يخرج أسماءهم من بين أهله خ 127 2-  5 (شما مى‏دانيد كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زناكار را حد مى‏زد... امّا اسم آنها را از دفتر حقوق مسلمين خارج نمى‏كرد) 3-  پرهيز از افراط و تفريط در رابطه با اهل بيت عليهم السّلام و سيهلك فيّ صنفان: محبّ مفرط... و مبغض مفرط خ 127 6 (دو دسته در رابطه با من هلاك مى‏شوند دوستى كه افراط مى‏كند... و دشمنى كه از حد مى‏گذراند) 4-  ضرورت اعتدال و ميانه روى و خير النّاس فيّ حالا النّمط الأوسط فالزموه خ 127 7 (بهترين مردم نسبت من، ميانه روها هستند با

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 217

آنان باشيد) 5-  مظلوميت امام على عليه السّلام فإن أبيتم إلّا أن تزعموا أنّي أخطات... و تخلطون من أذنب بمن لم يذنب خ 127 1 و 2 (اگر به زعم شما من خطا كردم... چرا گناهكار و بى گناه را با هم مى‏كشيد) 6-  اصول گرائى امام عليه السّلام در حكميت فإنّما حكّم الحكمان ليحييا ما أحيا القرآن خ 127 9 (همانا ما دو نفر را انتخاب كرديم تا زنده كنند آنچه را قرآن زنده كرده است) 7-  ضرورت گرايش به قرآن فإنّما حكّم الحكمان ليحييا ما أحيا القرآن خ 127 9 (همانا ما دو نفر را انتخاب كرديم تا زنده كنند آنچه را قرآن زنده كرده است)

خطبه 128 سياسى، تاريخى، علمى، اعتقادى

اوّل سياسى

1-  خبر از تحولات سياسى مصيبت بار شهر بصره يا أحنف، كأنّي به و قد سار بالجيش يثيرون الأرض بأقدامهم كأنّها أقدام النّعام خ 128 1 (اى احنف لشكريانى به بصره حمله مى‏كنند كه... زمين را با پاهائى چون پاى شتر مرغ در مى‏نوردند) 2-  خبر از تحولات شهر سازى بصره ويل لسكككم العامرة، و الدّور المزخرفة خ 128 2 (واى بر كوچه‏هاى آباد و خانه‏هاى زينت داده شده...) 3-  خبر از تحولات و كشتار مردم بصره‏

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 218

من أولئك الّذين لا يندب قتيلهم، و لا يفقد غائبهم خ 128 3 (بر كشتگان بصره گريه نمى‏كنند، و گمشدگان را نمى‏يابند) 4-  خبر از هجوم ترك‏هاى مغول كأنّي أراهم قوما «كأنّ وجوههم المجانّ المطرّقة خ 128 4 و 5 (گويا لشكرهاى مغول را مى‏نگرم كه چهره‏هايشان چونان سپرهاى چكش خورده را ماند)

دوّم

تاريخى-  سياسى

سوّم علمى

1-  ويژگى‏هاى علمى امام عليه السّلام يا أخا كلب، ليس هو بعلم غيب... و ما سوى ذلك فعلم علّمه اللَّه نبيّه فعلّمنيه خ 128 6 و 9 (اى برادر كلبى اين علم غيب نيست... غير از علم غيب، علومى را خدا به پيامبر آموخت و آن حضرت نيز بمن آموخت) 2-  شناخت جايگاه علم غيب يا أخا كلب، ليس هو بعلم غيب... و ما سوى ذلك فعلم علّمه اللَّه نبيّه فعلّمنيه فهذا علم الغيب الّذى لا يعلمه أحد إلّا اللَّه خ 128 6-  9 (اى برادر كلبى اين علم غيب نيست... غير از علم غيب، علومى را خدا به پيامبر آموخت و آن حضرت نيز بمن آموخت علم غيب را كسى نمى‏داند جز خدا) 3-  علم فراگير پروردگار إنّ اللَّه عنده علم السّاعة، و ينزّل الغيث... فهذا علم الغيب الّذى لا يعلمه أحد إلّا اللَّه خ 128 7-  9 (همانا در نزد خداست علم به لحظه قيامت، و   هنگام نزول باران... اين علم غيب را كسى جز

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 219

خدا نمى‏داند)

چهارم اعتقادى

1-  ويژگى‏هاى امام على عليه السّلام و إنّما هو تعلّم من ذي علم... و ما سوى ذلك فعلم علّمه اللَّه نبيّه فعلّمنيه خ 128 6 و 9 (اينها كه گفتم از پيامبر عالم آموختم... غير از علم غيب، علومى هست كه خدا به پيامبر ياد داد و آن حضرت هم بمن آموخت) 2-  برخوردهاى قاطع با جلوه‏هاى دنيا أنا كابّ الدّنيا لوجهها، و قادرها بقدرها، و ناظرها بعينها خ 128 3 (من بودم كه دنيا را برو افكندم، و آن را درست اندازه گرفتم، و با چشم دنيا به آن نگريستم)

خطبه 129 اخلاقى، سياسى

اوّل-  اخلاقى

1-  ضرورت توجّه به فناپذيرى دنيا إنّكم و ما تأملون من هذه الدّنيا خ 129 1 (همانا شما چه از اين دنيا آرزو داريد) 2-  ارزش‏هاى اخلاقى فراموش شده و قد أصبحتم فى زمن لا يزداد الخير فيه إلّا إدبارا خ 129 2 (در روزگارى قرار داريم كه نيكوكارى حاصلى جز عقب ماندگى ندارد) 3-  ضرورت توجه به كوچ كردن گذشتگان أين أخياركم و صلحاؤكم... و هل خلقتم إلّا في حثالة لا تلتقي إلّا بذمّهم الشّفتان‏

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 220

خ 129 5 و 6 (كجا هستند نيكان و پاكان شما آيا شما آفريده نشديد در منزلگاههاى گذشتگان كه لب جز به نكوهش آنان حركت نمى‏كند) 4-  هدفدارى انسان در نظام آفرينش أليس قد ظعنوا جميعا عن هذه الدّنيا الدّنيّة خ 129 5 (آيا جز اين است كه گذشتگان همگى از اين دنياى پست كوچ كرده‏اند) 5-  نكوهش از ارزش‏هاى اخلاقى مسخ شده «ظهر الفساد» فلا منكر مغيّر، و لا زاجر مزدجر خ 129 7 (فساد آشكار شد، نه انكار كننده‏اى است كه آن را دگرگون سازد، و نه هشدار دهنده‏اى كه بترساند) 6-  شرائط امر به معروف و نهى از منكر لعن اللَّه الآمرين بالمعروف التّاركين له، و النّاهين عن المنكر العاملين به خ 129 8 (خدا لعنت كند امر كنندگان به خوبيها را كه خود انجام نمى‏دهند، و نهى‏كنندگان زشتى‏ها را كه خود مرتكب مى‏شوند)

دوّم-  سياسى

1-  نكوهش از زمانه و روزگار فاسد و قد أصبحتم في زمن لا يزداد الخير فيه إلّا إدبارا خ 129 2 (شما در روزگارى به سر مى‏بريد كه خوبيها حاصلّى جز روى گردانى ندارد) 2-  علل شكست و ذلّت كوفيان «ظهر الفساد» فلا منكر مغير، و لا زاجر مزدجر خ 129 7 (فساد آشكار شد، نه انكار كننده‏اى است كه آن را دگرگون سازد، و نه هشدار دهنده‏اى كه بترساند) 3-  بررسى عوامل سقوط يك جامعه‏

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 221

«ظهر الفساد» فلا منكر مغيّر، و لا زاجر مزدجر خ 129 7 (فساد آشكار شد، نه انكار كننده‏اى است كه آن را دگرگون سازد، و نه هشدار دهنده‏اى كه بترساند)

خطبه 130 سياسى، تاريخى، اعتقادى

اوّل-  سياسى

1-  ارزش خشم مقدس در راه خدا يا أباذرّ، إنّك غضبت للّه، فارج من غضبت له خ 130 1 (اى ابا ذر تو براى خدا خشم گرفتى، پس پاداش خود را از خدا بخواه) 2-  سازش ناپذيرى ابا ذر غفارى يا أباذرّ، إنّك غضبت للّه، فارج من غضبت له خ 130 1 (اى ابا ذر تو براى خدا خشم گرفتى، پس پاداش خود را از خدا بخواه) 3-  ارزش ترسيدن از آينده دين يا ابا ذر... و خفتهم على دينك خ 130 1 (اى ابا ذر... تو بر دينت از آنها ترسيدى) 4-  نكوهش از ترس دنيا طلبان إنّ القوم خافوك على دنياهم خ 130 1 (همانا بنى اميّه بر دنياى خود از تو ترسيدند) 5-  علل ستيز و تبعيد ابا ذر إنّ القوم خافوك على دنياهم و خفتهم على دينك... و لو قرضت منها لأمّنوك خ 130 1 و 3 (بنى اميّه از تو بر دنياى خود ترسيدند، و تو بر دينت از آنها ترسيدى... اگر چيزى از اموال دنيا از آنان مى‏گرفتى تو را امنيّت مى‏دادند)

دوّم

تاريخ-  سياسى‏

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 222

 

سوّم اعتقادى

غضبت له خ 130 1 1-  ايمان به خدا در مبارزه يا أباذرّ، إنّك غضبت للّه، فارج من (اى ابا ذر تو براى خدا خشم گرفتى، پس پاداش خود را از خدا بخواه) 2-  ضرورت آخرت گرائى در مبارزه و ستعلم من الرّابح غدا خ 130 2 (زود است كه بدانى چه كسى در آينده سود مى‏برد) 3-  ضرورت تقوى در مبارزه لا يؤنسنّك إلّا الحقّ خ 130 3 (انس و آرامش خود را در حق جستجو كن) 4-  ضرورت حق گرائى در مبارزه لا يؤنسنّك إلّا الحقّ و لا يوحشنّك إلّا الباطل خ 130 3 (انس و آرامش خود را در حق جستجو كن، و چيزى جز باطل تو را به وحشت نياندازد)

خطبه 131 سياسى، اعتقادى

اوّل-  سياسى

1-  نكوهش از مردم پراكنده كوفه أيّتها النّفوس المختلفة، و القلوب المتشتتة خ 131 1 (اى مردمى با قلب‏هاى پراكنده، و دلهاى از هم جدا شده...) 2-  علل شكست ملّت‏ها أيّتها النّفوس المختلفة، و القلوب المتشتتة خ 131 1

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 223

(اى مردمى با قلب‏هاى پراكنده، و دلهاى از هم جدا شده) 3-  اهداف حكومت و سياست توحيدى اللّهم إنّك تعلم أنّه لم يكن الّذى كانّ منّا منافسة فى سلطان... و تقام المعطّلة من حدودك خ 131 2-  4 (خدايا تو مى‏دانى كه ما تنها براى قدرت طلبى به حكومت روى نياورديم... بلكه خواستيم حدود تعطيل شده تو را اجراء كنيم)

دوّم اعتقادى

1-  تنهائى و مظلوميّت امام على عليه السّلام هيهات أن أطلع بكم سرار العدل، أو أقيم اعوجاج الحقّ خ 131 2 (هرگز با شما كوفيان نمى‏شود عدالت را گستراند و كجى‏هاى حق را برطرف كرد) 2-  هدفدارى امام در پذيرش خلافت و لكن لنرد المعالم من دينك، و نظهر الإصلاح فى بلادك خ 131 3 و 4 (خدايا هدف در حكومت آن است نشانه‏هاى نابود شده دين را باز گردانيم، و صلح و آبادانى در شهرهايت برقرار كنيم) 3-  وظائف رهبرى و امامت و لكن لنرد المعالم من دينك، و نظهر الإصلاح فى بلادك خ 131 3 و 4 (خدايا هدف در حكومت آن است نشانه‏هاى نابود شده دين را باز گردانيم، و صلح و آبادانى در شهرهايت برقرار كنيم) 4-  شرائط و صفات امامت و رهبرى و لا المعطّل للسّنّة فيهلك الأمّة خ 131 2-  7 (امام نبايد سنّت الهى را تعطيل كند كه امّت اسلامى نابود خواهد شد) 5-  شناخت آفات رهبرى‏

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 224

لا ينبغي أن يكون الوالي... البخيل... و لا المعطّل للسنّة فيهلك الأمّة خ 131 5-  7 (رهبر جامعه نبايد بخيل باشد، و سنّت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را تعطيل كند كه امّت اسلامى نابود خواهد شد) 6-  سوابق ايمان و معنويت امام على عليه السّلام اللّهمّ إنّى أوّل من أناب... لم يسبقني إلّا رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله بالصّلوة خ 131 4 (خدايا من اوّل كسى بودم كه بتو روى آوردم... جز رسول خدا كسى از من در نماز سبقت نگرفت)

خطبه 132 اخلاقى، اعتقادى

اوّل-  اعتقادى

1-  ضرورت حمد و ستايش خدا نحمده على ما أخذ و أعطى... خ 132 1 (سپاس خدا را در آنچه كه گرفت و بخشيد) 2-  شناخت صفات خدا الباطن لكلّ خفيّة، و الحاضر لكلّ سريرة... خ 132 1 (خدا باطن هر پنهان و حاضر هر آشكار است) 3-  ويژگى‏هاى شهادت به خدا و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و نشهد أن لا إله غيره... شهادة يوافق فيها السّرّ الإعلان خ 132 2 (گواهى مى‏دهيم كه نيست خدائى جز او.. گواهى كه قلب و زبان در آن هماهنگ است)

دوّم اخلاقى

1-  ضرورت توجه به مرگ و كوچ كردن فإنّه و اللَّه الجدّ لا اللّعب... و أعجل حاديه خ 132 3 (سوگند بخدا كه مرگ حتمى است، نه شوخى،

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 225

... و بسرعت همه را بسوى قيامت مى‏راند) 2-  مبارزه با غرور زدگى فلا يغرّنّك سواد النّاس من نفسك خ 132 3 و 4 (فراوانى مردم تو را مغرور نسازد) 3-  عبرت گرفتن از زندگى گذشتگان و قد رأيت من كان قبلك ممّن جمع المال... كيف نزل به الموت... خ 132 4 و 5 (و تو ديدى انسانهاى گذشته را كه سرمايه‏ها جمع كردند... امّا مرگ چگونه بر آنها نازل شد) 4-  ره‏آورد تقوى و پرهيزكارى قمن أشعر التّقوى قلبه برّز مهله... و اعملوا للجنّة عملها خ 132 7 و 8 (كسى كه جامه تقوا قلبش را بپوشاند... براى بهشت كار مى‏كند) 5-  ضرورت آخرت گرائى فإنّ الدّنيا لم تخلق لكم دار مقام خ 132 8 (همانا دنيا خانه جاودانه شما آفريده نشده است) 6-  ضرورت آمادگى براى سفر آخرت فإنّ الدّنيا لم تخلق لكم دار مقام خ 132 8 (همانا دنيا خانه جاودانه شما آفريده نشده است)

خطبه 133 اعتقادى، اخلاقى

اوّل-  اعتقادى

1-  اطاعت همه موجودات از خدا و انقادت له الدّنيا و الآخرة بأزمتها... و سجدت له بالغدوّ و الأصال الأشجار

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 226

النّاضرة خ 133 1 (دنيا و آخرت با همه توانائى خود تسليم پروردگارند... و صبحگاهان و شامگاهان درختان سر سبز در برابر خدا سجده مى‏كنند) 2-  سجده موجودات و سجدت له بالغدوّ و الآصال الأشجار النّاضرة خ 133 1 (و صبحگاهان و شامگاهان درختان سرسبز در برابر خدا سجده مى‏كنند) 3-  قرآن شناسى و كتاب اللَّه بين أظهركم... كتاب اللَّه تبصرون به خ 133 3 و 7 و 8 (قرآن در پيش روى شماست... كتاب خدايى است كه با آن بدرستى واقعيّت‏ها را مى‏نگريد) 4-  فلسفه بعثت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أرسله على حين فترة من الرّسل... فجاهد فى اللَّه خ 133 4 (پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را در روزگارانى كه از بعثت پيامبران گذشته، مدّت زيادى گذشته بود فرستاد... و پيامبر در راه خدا جهاد كرد) 5-  موفقيّت‏هاى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله أرسله على حين فترة من الرّسل... فجاهد فى اللَّه خ 133 4 (پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را در روزگارانى كه از بعثت پيامبران گذشته، مدّت زيادى گذشته بود فرستاد... و پيامبر در راه خدا جهاد كرد)

دوّم اخلاقى

1-  پرهيز از دنيا زدگى و إنّما الدّنيا منتهى بصر الأعمى... و يعلم أنّ الدّار وراءها خ 133 3 (و همانا دنيا هدف نهائى انسان كوردل است... امّا انسان آگاه مى‏داند كه خانه زندگى پس از دنياست) 2-  ضرورت آخرت گرائى‏

 

                       

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 227

و البصير ينفذها بصره، و يعلم أنّ الدّار وراءها خ 133 5 (انسان آگاه مى‏داند كه خانه زندگى پس از دنياست) 3-  علاقه به حيات و زندگى دنيا و اعلموا أنّه ليس من شي‏ء إلّا و يكاد... إلّا الحياة خ 133 6 (در دنيا انسان از همه چيز سير مى‏شود جز حيات و زندگى) 4-  نقش حكمت در قلب‏هاى مرده انسانها و إنّما ذلك بمنزلة الحكمة الّتى هى حياة للقلب الميّت خ 133 6 و 7 (حيات و زندگى همانند حكمت است كه عامل زنده بودن قلب مرده است) 5-  نكوهش از اخلاقيات دروغين و شيطانى قد اصطلحتم على الغلّ فيما بينكم... و تاه بكم الغرور خ 133 9 و 10 (گويا در بين خود بر خيانت و كينه توزى اتفّاق كرده‏ايد... و غرور زدگى دامنگير شما شده است) 6-  علل سقوط و شكست اصحاب امام عليه السّلام قد اصطلحتم على الغلّ فيما بينكم... و تاه بكم الغرور خ 133 9 و 10 (گويا در بين خود بر خيانت و كينه‏توزى اتفّاق كرده‏ايد... و غرور زدگى دامنگير شما شده است) 7-  نكوهش از ارزش‏هاى مسخ شده قد اصطلحتم على الغلّ فيما بينكم... و تاه بكم الغرور خ 133 9 و 10 (گويا در بين خود بر خيانت و كينه‏توزى اتّفاق كرده‏ايد... و غرور زدگى دامنگير شما شده است)

خطبه 134 اعتقادى، سياسى

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 228

اوّل-  اعتقادى

1-  امدادهاى الهى در پيروزى اسلام و قد توكلّ اللَّه لأهل هذا الدّين بإعزاز الحوزة خ 134 1 (و بتحقيق خداوند وعده داد تا اسلام را سربلند و عزيز گرداند) 2-  عوامل پيروزى اسلام و قد توكّل اللَّه لأهل هذا الدّين بإعزاز الحوزة... و هم قليل لا يمتنعون خ 134 1 (و بتحقيق خداوند وعده داد تا اسلام را سربلند و عزيز گرداند و مسلمانان را با آنكه اندك بودند يارى داد)

دوّم-  سياسى

1-  علل پيروزى امت اسلامى و قد توكّل اللَّه لأهل هذا الدّين بإعزاز الحوزة... و هم قليل لا يمتنعون خ 134 1 (و بتحقيق خداوند وعده داد تا اسلام را سربلند و عزيز گرداند و مسلمانان را با آنكه اندك بودند يارى داد) 2-  روش اداره كردن جنگ إنّك متى تسر إلى هذا العدؤّ بنفسك... ليس بعدك مرجع يرجعون خ 134 2 (اگر تو خود بميدان جنگ روى... محورى پس از تو در جامعه وجود ندارد تا مردم به او مراجعه كنند) 3-  نقش رهبرى در جنگ و پشت جبهه إنّك متى تسر إلى هذا العدؤّ بنفسك... ليس بعدك مرجع يرجعون خ 134 2 (اگر تو خود بميدان جنگ روى... محورى پس از تو در جامعه وجود ندارد تا مردم به او مراجعه كنند)

خطبه 135 سياسى

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 229

سياسى 1-  سوابق زشت خانوادگى مغيره يابن اللّعين الأبتر، و الشّجرة الّتى لا أصل لها و لا فرع خ 135 1 (اى پسر لعنت شده، و اى درخت بى‏ريشه و شاخه) 2-  روش برخورد با منافقان نفوذى يابن اللّعين الأبتر... فلا أبقى اللَّه عليك إن أبقيت خ 135 1 و 2 (اى پسر لعنت شده... خدا تو را باقى نگذارد اگر چه هر چه بخواهى تلاش كنى) 3-  آنجا كه افشاگرى لازم است يابن اللّعين الأبتر... فلا أبقى اللَّه عليك إن أبقيت خ 135 1 و 2 (اى پسر لعنت شده... خدا تو را باقى نگذارد اگر چه هر چه بخواهى تلاش كنى)

خطبه 136 سياسى، عقيدتى

اوّل-  سياسى (تاريخ سياسى)

1-  بيعت مردم با امام عليه السّلام با شناخت و واقعى بود لم تكن بيعتكم إيّاي فلتة... و أنتم تريدونني لأنفسكم خ 136 1 (بيعت شما با من ناگهانى نبود... شما مرا براى منافع خود مى‏خواهيد) 2-  ويژگى‏هاى بيعت مردم با امام عليه السّلام لم تكن بيعتكم إيّاي فلتة... و أنتم تريدونني لأنفسكم خ 136 1 (بيعت شما با من ناگهانى نبود... شما مرا براى منافع خود مى‏خواهيد) 3-  اهداف سياسى عقيدتى امام عليه السّلام إنّي أريدكم اللَّه خ 136 1 (همانا من شما را براى خدا مى‏خواهم)

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 230

4-  اهداف مادى و دروغين مردم نسبت به امام عليه السّلام و أنتم تريدونني لأنفسكم خ 136 1 (شما مرا براى منافع خود مى‏طلبيد)

دوّم اعتقادى

1-  امام شناسى أيّها النّاس، أعينوني على أنفسكم... حتّى أورده منهل الحقّ و إن كان كارها خ 136 2 (اى مردم، بمن براى اصلاح خودتان كمك كنيد... تا ظالم را به آبشخور حق وارد كنم گر چه بى ميل باشد) 2-  قاطعيت امام على عليه السّلام با ستمگران و ايم اللَّه لأنصفنّ المظلوم من ظالمه، و لأقودنّ الظّالم بخزامته خ 136 2 (سوگند بخدا داد مظلوم را از ستمگر مى‏گيرم، و افسار ظالم را خواهم كشيد) 3-  حق گرائى امام عليه السّلام حتّى أورده منهل الحقّ و إن كان كارها خ 136 2 (تا ظالم را به آبشخور حق بكشانم گر چه بى ميل باشد) 4-  امام عليه السّلام تنها مدافع مظلومين و ايم اللَّه لأنصفنّ المظلوم من ظالمه، و لأقودن الظّالم بخزامته خ 136 2 (سوگند بخدا داد مظلوم را از ستمگر مى‏گيرم، و افسار ظالم را خواهم كشيد)

خطبه 137 سياسى، اعتقادى

اوّل-  سياسى

1-  بررسى انحراف و كينه‏توزى‏هاى طلحه و زبير

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 231

و اللَّه ما أنكروا عليّ منكرا... و دما هم سفكوه خ 137 1 (سوگند بخدا، ناكثين كار ناروائى را از من سراغ ندارند... خونى را مطالبه مى‏كنند كه خود ريختند) 2-  زشتى ادعاهاى دروغين اصحاب جمل و إنّهم ليطلبون حقّا هم تركوه... و إنّ أوّل عدلهم للحكم على أنفسهم خ 137 1 و 2 (ناكثين حقّى را مى‏طلبند كه خود ترك كردند... و مرحله آغازين عدالت بر ضدّ آنان است) 3-  خونخواهى رسواى اصحاب جمل و إنّهم ليطلبون حقّا هم تركوه... و إنّ أوّل عدلهم للحكم على أنفسهم خ 137 1 و 2 (ناكثين حقّى را مى‏طلبند كه خود ترك كردند... و مرحله آغازين عدالت بر ضدّ آنان است) 4-  ضرورت شناخت روش‏هاى استحمارى دشمن و إنّها للفئة الباغية... و إن الأمر لواضح خ 137 3 (ناكثين گروهى سركش و تجاوزكارند... و حقيقت روشن است) 5-  بيعت بى نظير مردم با امام عليه السّلام فأقبلتم إليّ إقبال العوذ المطافيل على أولادها خ 137 5 (شما در روز بيعت چونان شتران و گوسفندانى كه بسوى فرزندان خود بشتابند بمن روى آورديد) 6-  هجوم و تجاوز اصحاب جمل قبضت كفّي فبسطتموها... و نكثا بيعتي (من دست خود را جمع مى‏كردم كه شما آن و ألّبا النّاس عليّ خ 137 5 و 6 را بسوى خود براى بيعت مى‏گشوديد... امّا

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 232

طلحه و زبير عهد شكستند و مردم را بر من شوراندند)

دوّم

تاريخ سياسى-  سياسى

سوّم اعتقادى (امام شناسى)

1-  مظلوميت امام عليه السّلام و اللَّه ما أنكروا عليّ منكرا... اللّهم إنّهما قطعاني و ظلماني خ 137 1 و 6 (سوگند بخدا كه كار ناروائى از من سراغ ندارند... خدايا طلحه و زبير خويشاوندى خود را قطع كرده بمن ظلم نمودند) 2-  شكوه‏هاى امام عليه السّلام به پيشگاه خدا اللّهم إنّهما قطعاني و ظلماني... و لا تحكم لهما ما أبرما خ 137 6 (خدايا آن دو قطع خويشاوندى كردند و بمن ظلم نمودند... آنها را به آرزوهاى خودشان نرسان) 3-  آگاهى سياسى امام عليه السّلام (دشمن شناسى) إنّ معي لبصيرتي ما لبست و لا لبس عليّ... و لا يعبّون بعده في حسي خ 137 2-  4 (با من آگاهى لازمى همراه است، نه چيزى را پوشاندم و نه چيزى بر من پوشيده شد) 4-  سعى امام عليه السّلام در نصيحت و هدايت اصحاب جمل و لقد استسبتهما قبل القتال... وردّ العافية خ 137 7 (من قبل از جنگ از طلحه و زبير خواستم كه باز گردند... آن دو عافيت را رد كردند) 5-  برخورد بجا و قاطع امام با توطئه‏هاى ناكثين و إن كانوا ولوه دوني... و ايم اللَّه لأفرطنّ (اگر آنها خود اين خون را ريختند... سوگند لهم حوضا أنا ماتحه خ 137 2 و 4 بخدا، گردابى براى آنان درست كنم كه تنها خود راه علاج آن را بدانم)

 

    

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 233

خطبه 138 سياسى، تاريخى، اعتقادى

اوّل-  سياسى

1-  خبر از تحولّات مهّم سياسى آينده يعطف الهوى على الهدى اذا عطفوا الهدى على الهوى خ 138 1 (امام زمان عليه السّلام خواسته‏ها را با هدايت الهى مى‏سنجد، در روزگارانى كه همه هدايت را با خواسته‏هاى خود ارزيابى مى‏كنند) 2-  خبر از جنگ و كشتار امّت اسلامى حتّى تقوم الحرب بكم على ساق... علقما عاقبتها خ 138 2 (تا آنكه جنگ در ميان شما استقرار مى‏يابد... كه شير پستان جنگ شيرين و سرانجامش تلخ است) 3-  خبر از استقرار حكومت عدل الهى يأخذ الوالي من غيرها... و يحيي ميّت الكتاب و السّنّة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام حاكمان را بر اعمال زشت آنان كيفر مى‏دهد... و قرآن و سنّت پيامبر را كه مرده‏اند زنده مى‏كند) 4-  خبر از تحولات مهم سياسى شام و عراق كأنّي به قد نعق بالشّام و فحص براياته في ضواحي كوفان خ 138 4-  7 (گويا او را مى‏نگرم كه در شام فرياد مى‏زند و پرچم‏هاى خود را در اطراف كوفه بر زمين مى‏كوبد) 5-  علل شكست و خوارى اعراب فلا تزالون كذلك حتّى تؤوب إلى العرب (حاكميّت ستمگران ادامه دارد تا روزى كه عوازب أحلامها خ 138 6 و 7 عقل اعراب به آنها باز گردد) 6-  ره آورد شوم شيطان زدگى‏

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 234

و اعلموا أنّ الشّيطان إنّما يسنّى لكم طرقه لتتّبعوا عقبه خ 138 7 (بدانيد كه شيطان راههاى خود را آسان جلوه مى‏دهد تا از او اطاعت كنيد)

دوّم

تاريخى-  سياسى

سوّم اعتقادى (امام زمان شناسى)

1-  اصول گرائى امام زمان عليه السّلام و يعطف الرّأي على القرآن إذا عطفوا القرآن على الرّأي خ 138 1 (امام زمان عليه السّلام نظريّات را در برابر قرآن محكوم مى‏كند در حالى كه همه نظريّات خود را بر قرآن تحميل مى‏كنند) 2-  امام زمان عليه السّلام و هدايت الهى و يعطف الرّأي على القرآن إذا عطفوا القرآن على الرّأي خ 138 1 (امام زمان عليه السّلام نظريّات را در برابر قرآن محكوم مى‏كند در حالى كه همه نظريّات خود را بر قرآن تحميل مى‏كنند) 3-  امام زمان عليه السّلام و اصالت دادن به قرآن و يعطف الرّأي على القرآن إذا عطفوا القرآن على الرّأي خ 138 1 (امام زمان عليه السّلام نظريّات را در برابر قرآن محكوم مى‏كند در حالى كه همه نظريّات خود را بر قرآن تحميل مى‏كنند) 4-  امام زمان عليه السّلام و آينده روشن يأخذ الوالي من غيرها عمّالها... و يحيي ميّت الكتاب و السّنّة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام حاكمان را بر اعمال زشت آنان كيفر مى‏دهد... و قرآن و سنّت پيامبر را كه مرده‏اند زنده مى‏كند) 5-  امام زمان عليه السّلام و فتح كشورها و شكست قدرت‏ها

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 235

يأخذ الوالي من غيرها عمّالها... و يحيي ميّت الكتاب و السّنّة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام حاكمان را بر اعمال زشت آنان كيفر مى‏دهد... و قرآن و سنّت پيامبر را كه مرده‏اند زنده مى‏كند) 6-  امام زمان عليه السّلام و مجازات فاسدان يأخذ الوالي من غيرها عمّالها... و يحيي ميّت الكتاب و السّنّة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام حاكمان را بر اعمال زشت آنان كيفر مى‏دهد... و قرآن و سنّت پيامبر را كه مرده‏اند زنده مى‏كند) 7-  امام زمان عليه السّلام و دست يابى به سرمايه‏هاى مخفى زمين و تخرج له الأرض أفاليذ كبدها، و تلقي إليه سلما مقاليدها خ 138 3 (زمين ذخائر و معادن خود را تقديم امام زمان عليه السّلام مى‏كند، و كليدهاى خود را به او مى‏سپارد) 8-  امام زمان عليه السّلام و استقرار حكومت عدل اسلامى يأخذ الوالي من غيرها عمّالها... فيريكم كيف عدل السّيرة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام حاكمان ستمگر را محاكمه مى‏كنند... و به شما نشان مى‏دهد كه عدالت اجتماعى كدام است) 9-  امام زمان عليه السّلام و زنده كردن قرآن و سنّت و يحيي ميّت الكتاب و السّنّة خ 138 3 (امام زمان عليه السّلام قرآن و سنّت فراموش شده را زنده مى‏كند)

خطبه 139 سياسى، اعتقادى

 

فرهنگ‏موضوعات‏كلى‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى 236

اوّل-  سياسى

1-  ره آورد شوم انحراف از ولايت اهل بيت عليهم السّلام لن يسرع أحد قبلي إلى دعوة حق... فاسمعوا قولي خ 139 1 (كسى قبل از من دعوت اسلام را نپذيرفت... پس گوش بسخنان من داريد) 2-  خبر از جنگها و كشتار آينده تنتضى فيه السّيوف... و شيعة لأهل الجهالة خ 139 2 (در آينده شمشيرها بيرون كشيده مى‏شوند... و برخى از شما پيروان گمراهى خواهيد بود) 3-  علل سقوط و وابستگى امت اسلامى و تخان فيه العهود... و شيعة لأهل الجهالة خ 139 2 (در آينده به عهد و پيمانها خيانت مى‏شود... و برخى از شما پيروان گمراهى خواهيد بود)

دوّم اعتقادى

1-  ويژگى‏ها و سوابق معنوى امام عليه السّلام لن يسرع أحد قبلي إلى دعوة حق، و صلة رحم... خ 139 1 (كسى قبل از من دعوت حق را لبيّك نگفت و صله رحم را رعايت نكرد) 2-  سوابق اخلاقى امام عليه السّلام لن يسرع أحد قبلي إلى دعوة حق، و صلة رحم... خ 139 1 (كسى قبل از من دعوت حق را لبيّك نگفت و صله رحم را رعايت نكرد)

Copyright © 2009 The AhlulBayt World Assembly . All right reserved