نامه 33 سياسى «نامه به فرماندار مكه قثم بن عباس»
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 398
سياسى 1- شناخت عمليات نفوذى دشمن فإنّ عيني- بالمغرب.. نامه 33 1 (نيروى اطّلاعاتى من در شام بمن خبر داد) 2- روانشناسى مردم شام أناس من أهل الشّام.. فى معصية الخالق نامه 33 1 و 2 (مردانى از شام.. كه خدا را نسبت به خلق خدا معصيت مىكنند) 3- سفارش به قاطعيت در مديريت فأقم على ما فى يديك.. و النّاصح اللّبيب نامه 33 3 و 4 (در آنچه در اختيار دارى سخت قيام كن) 4- پرهيز حاكم اسلامى از سستى و پوزش طلبى و إيّاك و ما يعتذر منه نامه 33 4 (بپرهيز از عملى كه از آن عذر بخواهى)
نامه 34 سياسى «نامه به محمد بن ابى بكر پس از نصب مالك اشتر به فرماندارى مصر»
سياسى 1- دل جوئى از فرماندار عزل شده و إنّى لم أفعل.. و أعجب إليك ولاية نامه 34 1 و 2 (براى تحقير تو انجام ندادم.. تو را براى حكومت جاى ديگرى كه خوشت آيد انتخاب كردم) 2- دقت در انتخاب كارگزاران
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 399
و إنّى لم أفعل.. و أعجب إليك ولاية نامه 34 1 و 2 (براى تحقير تو انجام ندادم.. تو را براى حكومت جاى ديگرى كه خوشت آيد انتخاب كردم) 3- ويژگىهاى مالك اشتر كان رجلا لنا ناصحا.. عدوّنا شديدا ناقما نامه 34 3 (مالك اشتر مردى نصيحت كننده.. و بر دشمنان ما شديد و كوبنده بود) 4- سفارش به هشيارى در برابر دشمن و امض على بصيرتك نامه 34 4 (با آگاهى خود عمل كن)
نامه 35 سياسى «نامه به عبد اللَّه بن عباس پس از شهادت محمد بن ابى بكر»
سياسى 1- ويژگىهاى محمد بن ابى بكر ولدا ناصحا.. و ركنا دافعا نامه 35 1 و 2 (محمد بن ابى بكر فرزند نصيحت كنندهاى بود.. و ستون دفاعى محكم) 2- تلاش امام در بسيج كوفيان و قد كنت حثثت النّاس.. و منهم القاعد خاذلا نامه 35 2 و 3 (مردم را فراوان براى گهر او فرا خواندم.. امّا با ذلّت پذيرى قيام نكردند) 3- علل سقوط كوفيان و شكست مصر و قد كنت حثثت النّاس.. و منهم القاعد خاذلا نامه 35 2 و 3 (مردم را فراوان براى گهر او فرا خواندم.. امّا با ذلّت پذيرى قيام نكردند) 4- شكوهها از كوفيان
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 400
أسأل اللَّه تعالى.. فرجا عاجلا نامه 35 3 (از خدا گشايش فورى و نزديك درخواست داريم) 5- شهادت طلبى امام عليه السّلام فو اللَّه لو لا طمعى عند لقائى عدوّى فى الشّهادة نامه 35 3 و 4 (سوگند بخدا اگر آرزوى شهادت بهنگام ملاقات دشمن نبود، فاصله مىگرفتم)
نامه 36 سياسى، اعتقادى «نامه به برادرش عقيل»
سياسى، اعتقادى 1- آمادگى نظامى امام فسرّحت إليه جيشا.. كموقف ساعة نامه 36 1 و 2 (لشكرى را براى سركوبى مهاجمان فرستادم كه يك ساعت نتوانستند دوام بياورند) 2- ضرورت تعقيب دشمن فلحقوه ببعض الطّريق نامه 36 1 (لشكر من دشمن را در برخى از راهها شكست داد) 3- كينه توزيهاى قريش نسبت به امام عليه السّلام فدع عنك قريشا.. و سلبونى سلطان ابن أمّى نامه 36 3 تا 5 (قريش را رها كن.. حكومت فرزند مادرم را از من باز داشتند) 4- سوابق ننگين قريش فإنّهم قد أجمعوا على حربى كإجماعهم على (قريش براى مبارزه با من چونان كه با رسول
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 401
حرب رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله قبلى نامه 36 4 خدا جنگيدند بسيج شدند) 5- قريش و غصب خلافت و سلبونى سلطان ابنش أمّى نامه 36 5 (حكومت فرزند مادرم را از من دور كردند) 6- مظلوميت امام على عليه السّلام فإنّهم قد أجمعوا على حربى كإجماعهم على حرب رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله قبلى.. و سلبونى سلطان ابنش أمّى نامه 36 4 و 5 (قريش براى مبارزه با من چونان كه با رسول خدا جنگيدند بسيج شدند.. حكومت فرزند مادرم را از من دور كردند) 7- ضرورت جنگ و مبارزه با دشمن فإنّ رأيى قتال المحلّين نامه 36 5 تا 7 (نظر من آن است كه با قاتلان بايد جنگيد) 8- تسليم ناپذيرى امام در برابر دشمن فإنّ رأيى قتال المحلّين نامه 36 5 تا 7 (نظر من آن است كه با قاتلان بايد جنگيد)
نامه 37 سياسى «نامه ديگرى به معاويه»
سياسى 1- علل سقوط معاويه ما أشدّ لزومك للأهواء نامه 37 1 (معاويه چقدر به هواهاى نفسانى وابستهاى) 2- هواپرستى و لجاجت معاويه ما أشدّ لزومك للأهواء نامه 37 1 (معاويه چقدر به هواهاى نفسانى وابستهاى) 3- خونخواهى دروغين معاويه فأمّا إكثارك الحجاج خذلته حيث كان النصر له نامه 37 2 (فراوان خونخواهى كردى اما تو اى معاويه عثمان را ذليل كردى در شرائطى كه پيروزى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 402
با او بود) 4- دخالت معاويه در قتل عثمان فأمّا إكثارك الحجاج خذلته حيث كان النصر له نامه 37 2 (فراوان خونخواهى كردى اما تو اى معاويه عثمان را ذليل كردى در شرائطى كه پيروزى با او بود)
نامه 38 سياسى «نامه به مردم پس از انتخاب مالك به فرماندارى آنجا»
سياسى 1- سوابق مبارزاتى مردم مصر إلى القوم الّذين غضبوا للّه.. نامه 38 1 (نامه به مردم مصر كه براى خدا خشم گرفتند) 2- ياد آورى تحولّات سياسى گذشته مصر و لا منكر يتناهى عنه نامه 38 1 و 2 (كار جامعه مصر بدانجا كشيد كه كسى از منكر باز نمىدارد) 3- ويژگىهاى مالك اشتر فقد بعثت إليكم عبدا من عباد اللَّه نامه 38 3 تا 6 (بندهاى از بندگان خدا را بسوى شما مردم مصر فرستادم) 4- سفارش مردم مصر به اطاعت از مالك اشتر فان امركم ان تنفروا فانفروا نامه 38 5 و 6 (اگر مالك شما را فرمان داد كوچ كنيد، كوچ كنيد)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 403
نامه 39 سياسى «نامه به عمرو عاص»
سياسى 1- روانشناسى عمرو عاص فأذهبت دنياك و آخرتك نامه 39 1 و 2 (عمرو عاص تو دنيا و آخرت خود را از دست دادى) 2- علل انحراف عمرو عاص فأذهبت دنياك و آخرتك نامه 39 1 و 2 (عمرو عاص تو دنيا و آخرت خود را از دست دادى) 3- اعلان قاطع موضع سياسى فإن يمكّنّى اللَّه أجزكما بما قدّمتها نامه 39 3 (اگر فرصت يابم تو و معاويه را كيفر خواهم كرد)
نامه 40 سياسى «نامه به يكى از فرمانداران خلافكار»
سياسى 1- اطلاعات امام عليه السّلام از كارگزاران فقد بلغنى.. و أخزيت أمانتك نامه 40 1 (بمن خبر دادند كه به امانت خود خيانت كردى) 2- تهديد فرمانداران خلافكار فقد بلغنى.. و أخزيت أمانتك نامه 40 1 (بمن خبر دادند كه به امانت خود خيانت كردى)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 404
3- ضرورت توبيخ كارگزاران بلغنى أنّك جرّدت الأرض.. حساب النّاس نامه 40 2 (بمن خبر دادند كه زمينهاى آباد را ويران كردى) 4- ضرورت عزل مسئولان خلافكار فارفع إلىّ حسابك.. نامه 40 2 (فورا حساب خود را بفرست)
نامه 41 سياسى «نامه به يكى از فرماندهان خلافكار»
(مباحث اين نامه با مباحث نامه 40 مطابقند.)
نامه 42 سياسى «نامه به عمر ابن ابى سلمه فرماندار بحرين»
سياسى 1- ضرورت عزل و نصب كارگزاران فإنّى قد ولّيت نعمان بن عجلان نامه 42 1 (من بجاى تو نعمان بن عجلان را نصب كردم) 2- دلجوئى از فرماندار عزل شده و نزعت يدك.. و لا مأثوم نامه 42 1 و 2 (تو را عزل كردم بى آنكه گناهكار باشى) 3- دقت در انتخاب كارگزاران فلقد أردت المسير.. و إقامة عمود الدّين نامه 42 2 و 3 (من براى جنگ بسوى صفّين مىروم.. تا از امثال تو براى استوارى دين كمك بگيرم)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 405
4- جنگ و عزل و نصب مسئولان كشور فأقبل غير ظنين.. و أحببت أن تشهد معى نامه 42 2 و 3 (بدون شك و ترديد بسوى من بيا.. دوست دارم كه با من باشى) 5- ويژگىهاى رزمى عمر ابن ابى سلمة فإنّك ممّن أستظهر به على جهاد العدوّ نامه 42 3 (تو از كسانى هستى كه در جهاد با دشمن از تو يارى مىطلبم)
نامه 43 سياسى، اقتصادى «نامه به يكى از فرمانداران شهرهاى فارس مصقلة بن هبيرة»
(مباحث اين نامه با مباحث نامه 40 مطابقند.)
نامه 44 سياسى «نامه به زياد بن أبيه»
سياسى 1- افشاى سياستهاى شيطانى معاويه و قد عرفت أنّ معاوية كتب إليك يستزلّ لبّك نامه 44 1 (زياد، معاويه نامهاى به تو نوشت تا تو را منحرف سازد) 2- روشهاى استحمارى معاويه و قد عرفت أنّ معاوية كتب إليك يستزلّ لبّك نامه 44 1 (زياد، معاويه نامهاى به تو نوشت تا تو را منحرف سازد) 3- افشاى ادعاى ننگين ابو سفيان
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 406
و قد كان من أبى سفيان.. و النّوط المذبذب نامه 44 3 (ادّعاى ابو سفيان.. چونان تير داخل تيردان متزلزل است)
نامه 45 اخلاقى، سياسى، اعتقادى «نامه توبيخ آميز به فرماندار بصره، عثمان بن حنيف»
اخلاقى 1- پرهيز رهبر از رفاه زدگى يابن حنيف:... و تنقل إليك الجفان نامه 45 1 (اى پسر حنيف.. بر سفره سرمايه داران نشستى كه ظرفهاى پر از غذا براى تو آوردند) 2- پرهيز رهبر از گرايش به سرمايهداران فقد بلغنى أنّ رجلا.. و غنيّهم مدعوّ نامه 45 1 و 2 (بمن خبر رسيد كه يكى از سرمايهداران بصره تو را دعوت كرد.. سفرهاى كه فقط سرمايهداران به آن دعوت مىشوند) 3- ضرورت ساده زيستى ألا و إنّ لكلّ مأموم إماما.. و نسائج هذا القزّ نامه 45 4 تا 11 (آگاه باش هر جمعيّتى رهبرى دارند.. اگر بخواهم مىتوانم لباس ابريشمى بپوشم) 4- مظلوميت امام على عليه السّلام كانت فى أيدينا فدك.. نامه 45 7 (در دست ما تنها فدك بود كه آن را هم گرفتند) 5- ساده زيستى امام على عليه السّلام فو اللَّه ما كنزت من دنياكم.. نامه 45 5 تا 13 و 17 (سوگند بخدا، از دنياى شما چيزى نياندوختم)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 407
6- غصب فدك و كينه توزيهاى قريش كانت فى أيدينا فدك.. و نعم الحكم اللَّه نامه 45 7 و 8 (در دست ما تنها فدك بود.. و خوب داورى است خدا) 7- مسئوليتهاى رهبر اسلامى أ أقنع من نفسى.. فى جشوبة العيش نامه 45 14 و 15 (آيا خودم را قانع كنم.. و با محرومان در سختىهاى زندگى شريك نباشم) 8- سوابق معنوى امام با رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و أنا من رسول اللَّه كالضّوء من الضّوء.. نامه 45 19 (مثل من با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله چون روشنائى از روشنائى است) 9- شجاعت و جسارت خدا گونه امام عليه السّلام و اللَّه لو تظاهرت العرب على قتالى نامه 45 19 (سوگند بخدا اگر همه عرب براى مبارزه با من اجتماع كنند وحشتى ندارم) 10- امام و دنيا إليك عنّى يا دنيا... نامه 45 21 تا 29 (اى دنيا از من دور شو) 11- تبين ره آورد شوم دنيا زدگى من ركب لججك غرق نامه 45 25 (كسى كه بر امواج تو سوار شود غرق گردد) 12- مراحل خودسازى طوبى لنفس أدّت الى ربّها فرضها (خوشا بحال كسى كه حقوق الهى را بپردازد..) نامه 45 30
نامه 46 سياسى «نامه به مالك اشتر»
سياسى 1- ويژگىهاى مبارزاتى مالك اشتر
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 408
فإنّك ممّن استظهر به على إقامة الدّين نامه 46 1 (مالك تو از كسانى هستى كه براى بر پائى دين از آنها كمك مىگيرم) 2- معيار روابط اجتماعى با مردم فإنّك ممّن استظهر به على إقامة الدّين نامه 46 1 (مالك تو از كسانى هستى كه براى برپائى دين از آنها كمك مىگيرم) 3- اصول اخلاق رهبر اسلامى فاستعن باللّه.. و الإشارة و التّحيّة نامه 46 2 و 3 (از خدا يارى بطلب.. و در نگاه و اشاره و درود گفتن عدالت را رعايت كن) 4- رهبر و توانگران جامعه حتّى لا يطمع العظماء فى حيفك نامه 46 4 (بگونهاى باش كه زورمندان جامعه در تو طمع نكنند) 5- رهبر و توده مستضعف جامعه و لا ييأس الضّعفاء من عدلك نامه 46 4 (بگونهاى باش كه محرومان و ضعيفان از تو مأيوس نگردند)
نامه 47 اخلاقى، سياسى «سفارشهاى مهمّ به امام حسن و حسين عليه السّلام بهنگام شهادت»
اوّل- اخلاقى
1- سفارش به پرهيزكارى أوصيكما بتقوى اللَّه.. نامه 47 1 و 2 (شما را به پرهيزكارى سفارش مىكنم) 2- ارزشهاى اخلاقى جاويدان و ألّا تبغيا الدّنيا.. من عامّة الصّلوة و (در پى دنيا نباشيد گر چه بسراغ شما آيد.. و
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 409
الصّيام نامه 47 1 تا 3 اصلاح كنيد كه يك سال نماز و روزه ثواب دارد) 3- ضرورت توجه به يتيمان اللَّه اللَّه فى الأيتام.. نامه 47 4 (خدا را خدا را نسبت به يتيمان كوتاهى نكنيد) 4- ضرورت توجه به همسايگان و اللَّه اللَّه فى جيرانكم.. نامه 47 4 (خدا را خدا را نسبت به همسايگان آزار نرسانيد) 5- ضرورت توجه به ارزشهاى قرآن و اللَّه اللَّه فى القرآن.. نامه 47 5 (خدا را خدا را نسبت به قرآن كوتاهى نداشته باشيد) 6- ضرورت توجه به ارزشهاى نماز و اللَّه اللَّه فإنّها عمود دينكم نامه 47 5 (خدا را خدا را، نماز را بر پا داريد كه ستون دين شماست) 7- ضرورت توجه به ارزشهاى حج و اللَّه اللَّه فى بيت ربّكم.. نامه 47 6 (خدا را خدا را، نسبت به خانه خدا كه تعطيل نشود) 8- ضرورت توجه به ارزشهاى جهاد و اللَّه اللَّه فى الجهاد بأموالكم.. نامه 47 6 (خدا را، خدا را، با اموالتان جهاد كنيد) 9- ضرورت امر به معروف لا تتركوا الأمر بالمعروف.. نامه 47 7 (امر بمعروف را ترك نكنيد)
دوّم- سياسى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 410
1- ضرورت ظلم ستيزى مسلمين و كونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا نامه 47 2 (دشمن ستمگر و دوست مظلومان باشيد) 2- اصلاح ميان خويشاوندان فإنّى سمعت جدّكما.. صلاح ذات البين نامه 47 3 (از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شنيدم كه اصلاح ميان مسلمين ثواب يك سال نماز و روزه دارد) 3- ضرورت توجه به جهاد اسلامى و اللَّه اللَّه فى الجهاد.. نامه 47 6 (خدا را خدا را، نسبت به جهاد اسلامى تلاش كنيد) 4- پرهيز نمودن از خون ريزى لا ألفينّكم.. دماء المسلمين.. نامه 47 8 (مبادا به بهانه قتل من، خون مسلمانان را بريزيد) 5- رعايت عدالت در اجراى قصاص انظروا إذا أنا متّ.. و لا تمثّلوا بالرّجل نامه 47 9 (اگر من شهيد شدم، ابن ملجم را دست و پا قطع نكنيد) 6- رعايت اصول اخلاقى با دشمن انظروا إذا أنا متّ فاضربوه ضربة بضربة نامه 47 9 (اگر من شهيد شدم.. ابن ملجم را يك ضربه شمشير برابر ضربه او بزنيد)
نامه 48 اخلاقى، سياسى «نامه ديگرى به معاويه»
اخلاقى، سياسى 1- عوامل هلاكت دين و دنيا
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 411
و إنّ البغى و الزّور يوتغان المرء فى دينه نامه 48 1 (تجاوز و ستم كارى، انسان را در دين و دنيا نابود مىكند) 2- خطر ظلم و ستم و خلافكاريها و إنّ البغى و الزّور يوتغان المرء فى دينه نامه 48 1 (تجاوز و ستم كارى، انسان را در دين و دنيا نابود مىكند) 3- تلاشهاى بى ثمر قدرت طلبان و قد رام أقوام... فلم يجاذبه نامه 48 2 (ملّتهائى براى باطل برخاستند و موفّق نشديد) 4- سفارش اخلاقى به معاويه فاحذر يوما يندم من أمكن الشيطان من قياده نامه 48 2 (معاويه از روزى بترس كه پشيمان مىشوند كسانى كه شيطان را رهبر خود قرار دادند) 5- پشيمانى شيطان زدگان فاحذر يوما يندم من أمكن الشيطان من قياده نامه 48 2 (معاويه از روزى بترس كه پشيمان مىشوند كسانى كه شيطان را رهبر خود قرار دادند) 6- نافرمانى معاويه از قرآن و قد دعوتنا... و لست من أهله نامه 48 3 (معاويه تو ما را به قرآن خواندى در حالى كه تو از قرآن نيستى)
نامه 49 اخلاقى، سياسى «نامه ديگرى به معاويه»
اخلاقى، سياسى نامه 48 (مباحث اين دو نامه همانند يكديگرند)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 412
نامه 50 نظامى، سياسى «نامه به فرماندهان لشكر»
نظامى، سياسى 1- روابط اجتماعى رهبر فإنّ حقّا على الوالى.. و عطفا على إخوانه نامه 50 1 (بر رهبر واجب است كه با دوستانش مهربان باشد) 2- ضرورت رازدارى در جنگ ألا و إنّ لكم.. دونكم سرّا إلّا فى حرب نامه 50 3 (من همه كارها را بايد با شما مطرح كنم جز اسرار جنگ) 3- يكرنگى رهبر و فرماندهان ألا و إنّ لكم.. عندي فى الحقّ سواء نامه 50 3 و 4 (همانا همه شما با من در حق يكسانيد) 4- مبانى حكومت الهى يصلح اللَّه به أمركم نامه 50 3 تا 6 (در راه اصلاح امور با فرماندهان همكارى كنيد) 5- هدفدارى كارگزاران حكومت و أن تكونوا عندى فى الحقّ سواء نامه 50 4 تا 6 (همه شما در حق نزد من يكسانيد) 6- ضرورت اطاعت از فرماندهان و ألّا تنكصوا عن دعوة.. و لا يجد عندى فيها رخصة نامه 50 5 و 6 (اگر به وظائف خود عمل نكنيد در نزد من
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 413
راه نجاتى نخواهيد داشت) 7- ضرورت تشويق و تنبيه نظاميان فإن أنتم لم تستقيموا لي.. ثمّ أعظم له العقوبة نامه 50 5 و 6 (اگر درست رفتار نكنيد.. كيفر خواهيد شد) 8- ضرورت رعايت نظم در ارتش و ألّا تنكصو عن دعوة.. ما يصلح اللَّه به أمركم نامه 50 5 و 6 (بر شماست كه از فرمان رهبر سرپيچى نكنيد.. تا خدا امور شما را اصلاح كند)
نامه 51 سياسى، اخلاقى، اقتصادى «نامه به كارگزاران بيت المال»
(مباحث اين نامه با مباحث نامه 25 مطابقند)
نامه 52 معنوى، عبادى «نامه به فرمانداران در باره اوقات شرعى نماز»
معنوى، عبادى 1- تعين وقت نماز ظهر فصلّوا بالنّاس الظّهر.. من مربض العنز نامه 25 1 (با مردم نماز ظهر را وقتى بخوانيد كه سايه خورشيد باندازه خوابگاه گوسفند گذشته باشد) 2- تعين وقت نماز عصر و صلّوا بهم العصر.. فيها فرسخان نامه 52 1 و 2 (نماز عصر را وقتى بخوانيد كه هنوز بشود دو فرسخ راه رفت)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 414
3- تعين وقت نماز مغرب و صلّوا بهم المغرب.. الحاجّ إلى منّى نامه 52 2 (نماز مغرب را وقتى انجام دهيد كه روزهدار افطار مىكند) 4- تعين وقت نماز عشاء و صلّوا بهم العشاء.. إلى ثلث اللّيل نامه 52 2 و 3 (نماز عشاء را وقتى كه شفق پنهان مىشود بخوانيد تا يك سوّم از شب) 5- تعين وقت نماز صبح و صلّوا بهم الغداة.. وجه صاحبه نامه 52 3 (نماز صبح را وقتى كه انسان مىتواند صورت برادرش را تشخيص دهد) 6- ضرورت رعايت حال ضعيفان در نماز جماعت و صلّوا بهم صلاة أضعفهم نامه 52 3 (با مردم با رعايت حال ناتوانترين آنها نماز بخوانيد)
نامه 53 سياسى، اخلاقى، اقتصادى، عبادى «نامه مهم امام به مالك اشتر»
اوّل- سياسى
1- مسئوليتهاى رهبرى جباية خراجها.. و عمارة بلادها نامه 53 1 (مالك را به مصر فرستادم براى جمع آورى ماليات... و آبادانى شهرها) 2- عمران و آبادانى كشور جباية خراجها.. و عمارة بلادها نامه 53 1 (مالك را به مصر فرستادم براى جمع آورى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 415
ماليات... و آبادانى شهرها) 3- شناخت موقعيّت سياسى مصر أنّى قد وجّهتك إلى بلاد.. من عدل و جور نامه 53 5 (مالك تو را به شهر بزرگى فرستادم.. كه در آنجا ستمكارى و عدالت گذشته است) 4- اخلاق رهبرى با مردم و أشعر قلبك الرّحمة.. فإنّك فوقهم نامه 53 8 تا 10 (قلبت مالامال از محبّت مردم باشد.. كه تو رهبر آنانى) 5- اصول و مبانى حكومت و أشعر قلبك الرّحمة.. فإنّك فوقهم نامه 53 8 تا 10 (قلبت مالامال از محبّت مردم باشد.. كه تو رهبر آنانى) 6- رعايت انصاف و عدالت با مردم أنصف اللَّه و أنصف النّاس.. و أعمّها فى العدل نامه 53 17 تا 20 (با خدا و با مردم انصاف را رعايت كن.. آنچه با عدالت موفقتر است عمل كن) 7- پرهيز از ظلم و ستم فإنّ اللَّه سميع.. و هو للظّالمين بالمرصاد نامه 53 19 (همانا خدا مىشنود.. و در كمينگاه ستمكاران است) 8- ضرورت كسب رضايت مردم و أجمعها لرضى الرّعيّة نامه 53 20 و 42 و 58 و 59 (عدالت خشنودى عمومى آورد) 9- روانشناسى طبقه سرمايهداران
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 416
فإنّ سخط العامّة يجحف برضى الخاصّة نامه 20 53 تا 23 (همانا ناراحتى طبقه خواص با خشنودى توده مردم جبران مىشود) 10- ضرورت رازدارى رهبر فإنّ النّاس عيوبا.. ستره من رعيّتك نامه 53 24 تا 26 (در مردم عيبهايى وجود دارد كه رهبر سزاوارتر است آن را بپوشاند) 11- اصول مشورت كردن و شورى و لا تدخلنّ فى مشورتك بخيلا.. نامه 53 27 و 28 (در مشورت خود بخيل را راه مده) 12- معيار گزينش وزراء إنّ شرّ وزرائك من كان للأشرار قبلك و زيدا نامه 53 29 (بدترين وزراى تو وزيرانى هستند كه در خدمت حكومتهاى باطل بودند) 13- روش برخورد با خوبان و بدان جامعه و لا يكوننّ المحسن و المسىء عندك بمنزلة سواء نامه 53 34 و 35 (بد و خوب در نزد تو يكسان نباشند) 14- ضرورت استفاده از دانشمندان و أكثر مدارسة العلماء نامه 53 40 (و فراوان با دانشمندان به بحث و گفتگو بپرداز) 15- راههاى اصلاح رعيت و اعلم أنّ الرّعيّة طبقات.. نامه 53 41 (بدان كه رعيّت اقشار گوناگونى هستند) 16- شناخت انواع طبقات فمنها جنود اللَّه.. من ذوى الحاجة و المسكنة نامه 53 41 تا 43 (برخى از آنها لشكريان خدا.. و برخى نيازمندان و زمين گيرانند) 17- ضرورت رسيدگى به امور نظاميان
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 417
فالجنود، بإذن اللَّه حصون الرعيّة نامه 53 44 و 45 (پس لشكريان به اذن خدا حصارهاى نگهدارنده مردمند) 18- ضرورت رسيدگى به امور قضاوت دادگاهها ثمّ لا قوام لهذين.. من القضاة نامه 53 46 (دو قشر ياد شده بدون قضات نمىتوانند جامعه را اداره كنند) 19- ضرورت رسيدگى به امور تجّار و صنعتگران و لا قوام لهم جميعا إلّا بالتّجّار.. نامه 53 47 و 95 (ديگر اقشار اجتماعى بدون تجّار و صنعتگران پايدار نيستند) 20- ضرورت رسيدگى به أمور طبقه محروم ثمّ الطّبقة السّفلى.. نامه 53 48 و 101 (سپس به قشر محروم جامعه رسيدگى كن) 21- ضرورت رسيدگى به امور كارگزاران ثمّ انظر فى أمور عمّالك.. نامه 53 71 تا 78 (سپس در امور كارگزارانت رسيدگى كن) 22- ضرورت رسيدگى به أمور نويسندگان ثمّ انظر فى حال كتّابك.. نامه 63 87 (منشيان و نويسندگان را حمايت كن) 23- معيار گزينش فرماندهان نظامى فولّ من جنودك.. و يرأف بالضّعفاء نامه 53 50 و 51 و 57 (براى فرماندهى لشكريان كسى را انتخاب كن كه به افراد ضعيف رحمت آورد) 24- معيار گزينش قاضى و داوران دادگاهها ثمّ اختر للحكم.. إلى الحقّ إذا عرفه نامه 53 65 و 66 (انسانهاى حقگرا را براى قضاوت انتخاب كن) 25- معيار گزينش نويسندگان
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 418
فولّ على أمورك خيرهم نامه 53 87 (بهترين نويسندگان را بر امور منشيان بگمار) 26- گزينش كارگزاران و فرماندهان و توخّ منهم.. فى عواقب الأمور نظرا نامه 53 52 و 53 (كسانى را برگزين كه نسبت به آينده صاحب نظر باشند) 27- روابط اجتماعى رهبر و ينبو على الأقويا.. نامه 53 52 تا.. (فرماندهان كسانى باشند كه برابر زورمندان قوى و با قدرت باشند) 28- ضرورت قدردانى از مردم و واصل فى حسن الثّناء.. و تحرّض النّاكل نامه 53 59 و 60 (در قدردانى از لشكريان كوتاهى نكن كه سست را تقويت مىكند) 29- اصول گرائى و خداگرائى رهبر اسلامى و اردد إلى اللَّه و رسوله ما يضلعك من الخطوب نامه 53 63 (مشكلات امور را به خدا و پيامبرش صلّى اللَّه عليه و آله برگردان) 30- رسيدگى شخصى بامور مردم ثمّ أمور من أمورك.. من مباشرتها نامه 53 114 (سپس برخى از كارهاست كه شخصا بايد آنها را رسيدگى كنى) 31- وظائف اختصاصى رهبر اسلامى منها إجابة عمّالك.. نامه 53 114 (يكى از آنها پاسخ دادن به كارگزاران است) 32- كيفيت رابطه رهبر با مردم فلا تطوّلنّ احتجاجك.. نامه 53 121 (از مردم بصورت طولانى فاصله نگير) 33- پرهيز از سرزنش مردم
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 419
و إيّاك و المنّ على رعيّتك.. نامه 53 146 (مبادا مردم را سرزنش كنى) 34- پرهيز از خون ريزى إيّاك و الدّماء.. من سفك الدّماء بغير حقّها نامه 53 141 و 142 (بپرهيز از خونريزى.. از خونريزى ناحق) 35- پرهيز از امتياز خواهى ثمّ إنّ للوالى خاصّة.. نامه 53 129 تا 149 (هر رهبرى نزديكان خاصّى دارد، مبادا از تو امتياز خواه باشند) 36- ضرورت پرهيز از شتابزدگى و إيّاك و العجلة بالأمور قبل أوانها.. نامه 53 148 (قبل سرآمد مهلت هر چيز در انجام آن شتاب مكن) 37- ضرورت پرهيز از خشم و غضب و احترس من كلّ ذلك بكفّ البادرة نامه 53 151 (در اجراى فرمانها و بكارگيرى قدرت مهلت ده) 38- پرهيز از امتياز دادن به نزديكان ثمّ إنّ للوالى.. بقطع أسباب تلك الأحوال نامه 53 126 و 127 (هر رهبرى نزديكانى دارد.. ريشه ستم را با قطع وسائل آن نابود ساز) 39- ضرورت صلح طلبى رهبر اسلامى و لا تدفعنّ صلحا نامه 53 132 (صلح پيشنهادى را رد مكن) 40- ضرورت عمران و آبادانى كشور و جميل الأثر فى البلاد نامه 53 156 (يكى ديگر از وظائف رهبر آبادانى شهرهاست)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 420
دوّم- اخلاقى
1- سفارش به تقوى و پرهيزكارى أمره بتقوى اللَّه.. نامه 53 2 (مالك را به پرهيزكارى فرمان مىدهد) 2- مراحل خودسازى و إيثار طاعته.. و يده و لسانه نامه 53 2 و 3 (مالك را به اطاعت فراوان پروردگار دعوت مىكنم كه با دست و زبان بندگى كند) 3- پرهيز از هوا پرستى فاملك هواك.. نامه 53 7 (بر هواى نفس خود حاكم باش) 4- ارزش پوزش طلبى از مردم فأصحر لهم بعذرك.. نامه 53 13 (با عذر خواهى و پوزش طلبى دلهاى مردم را بخود همراه ساز) 5- ارزشهاى اخلاقى رهبر اسلامى فليكن أحبّ الذّخائر إليك ذخيرة العمل الصّالح نامه 53 7 و 8 و 11 و 13 (دوست داشتن چيز نزد تو ذخيره سازى عمل صالح باشد) 6- ضرورت خداگرائى رهبر و لا تنصبنّ نفسك لحرب اللَّه نامه 53 11 و 13 و 16 (مبادا هرگز خود را در مقام مبارزه با خدا قرار دهى) 7- ضرورت عقده گشائى مردم أطلق عن النّاس عقدة كلّ حقد نامه 53 26 (با فروتنى عقده دلهاى مردم را بگشا) 8- ضرورت حسن ظن به رعيّت فليكن منك.. نصبا طويلا نامه 53 37 (نسبت به مردم خوشبين باش.. كه بار گران را
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 421
از دوش تو بر مىدارد) 9- ضرورت حق گرائى رهبر و ألزم الحقّ من لزمه.. نامه 53 129 و 139 (حق را در باره آنان كه خواهان حق مىباشند رعايت كن) 10- ضرورت وفاى به عهد ليس من فرائض اللَّه.. من تعظيم الوفاء بالعهود نامه 53 135 (در ميان واجبات مردم چيزى را همانند وفاى به عهد بزرگ نمىشمارند) 11- ضرورت عبرت از تاريخ گذشتگان و الواجب عليك أن تتذكّر ما مضى.. نامه 53 152 و 153 (بر تو واجب است كه تاريخ گذشتگان را ياد آورى) 12- ضرورت پرهيز از عجب و غرور و إيّاك و الإعجاب بنفسك.. نامه 53 145 (مبادا دچار خود بزرگ بينى و غرور شوى) 13- ضرورت آداب و رسوم اجتماعى و لا تنقض سنّة صالحة.. نامه 53 38 و 39 (آداب و رسوم مفيد جامعه را نقض نكن) 14- اصول روابط اجتماعى رهبر سياسى 15- اصول و مبانى اخلاقى رهبرى سياسى
سوّم- اقتصادى
1- ضرورت رسيدگى به امور بيت المال و تفقّد أمر الخراج نامه 53 78 (امور مالياتى را زير نظر داشته باش) 2- ضرورت رسيدگى به امور مالياتى اسلامى فإنّ فى صلاحه و صلاحهم صلاحا لمن سواهم نامه 53 78 85 (بهبودى ماليات عامل بهبودى ماليات دهندگان و بهبودى ديگران است) 3- ضرورت رسيدگى به امور تجّار و صنعتگران
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 422
و لا قوام لهم جميعا إلّا بالتجّار نامه 53 47 و 95 تا 101 (ديگر اقشار جامعه بدون تجّار نمىتوانند دوام بياورند) 4- ضرورت رسيدگى به امور محتكران و گرانفروشان و اعلم- مع ذلك.. و احتكارا للمنافع نامه 53 98 تا 100 (لكن بدان در گروه تجّار هستند كسانى كه احتكار مىكنند) 5- بازسازى امور بازاريان و كيفيت تجارت و تحكّما فى البياعات.. من البائع و المبتاع نامه 53 98 تا 100 (هستند تجّارى كه ستم مىكنند در معاملات از فروشنده و خريدار) 6- ضرورت توجه به آبادانى زمين عليك فى عمارة بلادك.. نامه 53 83 و 155 (بر تو لازم است كه به آبادانى شهرهايت كوشا باشى)
چهارم- عبادى
1- چگونگى برگزارى نماز جماعت و إذا قمت فى صلوتك للنّاس فلا تكوننّ منفّرا نامه 53 118 (وقتى براى خواندن نماز مىايستى بگونهاى باش كه عامل فرار و نفرت مردم نباشى) 2- رعايت حال ضعيفان در نماز صلّ بهم كصلاة أضعفهم نامه 53 120 (با من با رعايت حال ناتوانان آنان نماز بگذار) 3- اهميّت دادن به نماز صلّ بهم كصلاة أضعفهم نامه 53 120 (با من با رعايت حال ناتوانان آنان نماز بگذار)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 423
4- ضرورت خداگرائى رهبر و لا تنصبنّ نفسك.. نامه 53 11 و 13 و 16 (خود را در مقام مبارزه با خدا قرار مده) 5- ضرورت حق گرائى رهبر و ألزم الحقّ من لزمه... نامه 53 129 و 139 (حق را در باره كسانى كه خواهان آن مىباشند رعايت كن)
نامه 54 سياسى «نامه به طلحه و زبير»
سياسى 1- ويژگى بيعت مردم با امام عليه السّلام فقد علمتنا.. حتّى بايعوني نامه 54 1 (شما مىدانيد كه مردم همه با من بيعت كردند) 2- بيعت كردن طلحه و زبير فإن كنتما بايعتمانى طائعين نامه 54 2 (شما دو نفر، طلحه و زبير نيز با ميل قلبى آمديد و بيعت كرديد) 3- بيعت كردن با اختيار و آزادى و لعمرى ما كنتما... بعد إقرار كما به نامه 54 3 و 4 (شما بعد از اقرار به بيعت از ديگران برترى نداريد) 4- افشاى دروغين خونخواهى طلحه و زبير و قد زعمتما... من قبل أن يتجمّع العار و النّار نامه 54 5 و 6 (باز گرديد پيش از آنكه عار و آتش جمع شود)
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 424
نامه 55 اخلاقى، سياسى «نامهاى ديگر به معاويه»
اخلاقى، سياسى 1- دنيا شناسى و هدفدارى انسان و لسنا للدنيا خلقنا نامه 55 1 (ما براى زندگى در دنيا آفريده نشدهايم) 2- ضرورت توجه به معاد و آخرت و إنّما وضعنا فيها لنبتلى بها نامه 55 2 (ما در دنيا قرار داده شديم تا آزمايش گرديم) 3- دنيا زدگى معاويه فعدوت على الدّنيا بتأويل القرآن نامه 55 2 (تو با تفسير دروغين قرآن به دنيا روى آوردى) 4- تفسير قرآن دروغين معاويه فعدوت على الدّنيا بتأويل القرآن نامه 55 2 (تو با تفسير دروغين قرآن به دنيا روى آوردى) 5- افشاى درخواستهاى دروغين معاويه فطلبتنى بما لم تجنى يدي و لا لسانى نامه 55 3 (معاويه تو مرا به چيزى متّهم مىكنى كه دست و زبان من به آن آلوده نگرديد) 6- عوامل استحمار فكرى شاميان و ألّب عالمكم جاهلكم.. نامه 55 3 (عالمان شما جاهلان را عليه من تحريك مىكنند) 7- ضرورت تقوا فاتّق اللَّه فى نفسك نامه 55 4 (معاويه از درون جانت از خدا پروا كن) 8- ضرورت پرهيز از هوا پرستى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 425
و نازع الشّيطان قيادك.. نامه 55 4 (و افكار شيطانى را از سر دور كن) 9- اعلان مواضع سياسى لئن جمعتنى و إيّاك.. و هو خير الحاكمين نامه 55 5 و 6 (اگر در برابر هم قرار گيريم، ادامه مىدهم تا آنجا كه خدا بخواهد و او بهترين داوران است)
نامه 56 اخلاقى «نامه به فرمانده لشكر شريح بن هانى»
اخلاقى 1- ياد خدا در همه حالات اتّق اللَّه فى كل صباح و مساء نامه 56 1 (از خدا در هر صبحگاه و شامگاه پروا كن) 2- ضرورت تقوا و پرهيزكارى اتّق اللَّه فى كل صباح و مساء نامه 56 1 (از خدا در هر صبحگاه و شامگاه پروا كن) 3- ضرورت پرهيز از دنيا زدگى و خف على نفسك الدّنيا الغرور نامه 56 1 (بر خودت از دنياى فريبنده ترسناك باش) 4- ضرورت مبارزه با نفس سمت بك الأهواء.. من الضّرر نامه 56 2 (هواهاى نفسانى تو را به زيانكارى مىكشانند) 5- ضرورت خويشتن دارى فكن لنفسك.. واقما قامعا نامه 56 2 (بهنگام خشم، نفس خود را مانع و باز دارنده باش)
نامه 57 سياسى «نامه به مردم كوفه براى كوچ كردن به طرف شورشيان بصره»
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 426
سياسى 1- ضرورت تبليغات در كوچ دادن مردم فإنّى خرجت.. و إمّا مبغيّا عليه نامه 57 1 (من از مدينه خارج شدم يا ستمكار يا بمن ستم شده است) 2- مظلوميّت امام عليه السّلام در نافرمانى مردم فإنّى خرجت.. و إمّا مبغيّا عليه نامه 57 1 (من از مدينه خارج شدم يا ستمكار يا بمن ستم شده است) 3- ضرورت دخالت دادن مردم در امور سياسى و إنّى أذكّر اللَّه.. و إن كنت مسيئا استعتبنى نامه 57 1 و 2 (بررسى كنيد اگر مظلوم هستم يارى دهيد و اگر نه مانع من شويد)
نامه 58 سياسى «نامه به شهرهاى اطراف در رابطه با حوادث صفين»
سياسى 1- علل تهاجم شاميان و كان بدء أمرنا.. من دم عثمان نامه 58 1 و 2 (ما و شاميان در آغاز روبروى هم قرار داشتيم الّا اين كه خون عثمان را بهانه قرار دادند) 2- وحدت در شعارها و الظّاهر أنّ ربّنا واحد.. نامه 58 1 و 2 (در ظاهر خداى ما و شاميان يكى بود) 3- خونخواهى دروغين شاميان ما اختلفنا.. و نحن منه براء نامه 58 2 (علّت اختلاف را خون عثمان قرار دادند كه
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 427
ما از آن پاك مىباشيم) 4- شاميان و ترك راه حلهاى مسالمت آميز تعالوا نداويه.. بل نداويه بالمكابرة نامه 58 3 و 4 (به شاميان گفتيم بيائيد صلح كنيم امّا پاسخ دادند با دشمنى و زور عمل مىكنيم) 5- جنگ طلبى شاميان فأبوا حتّى جنحت الحرب.. نامه 58 4 (سرباز زدند تا آنكه جنگ بالهاى خود را گشود) 6- نيرنگ بازى شاميان أجابوا عند ذلك.. و انقطعت منهم المعذرة نامه 58 5 و 6 (بهنگام شكست شاميان به نداى ما پاسخ دادند.. كه عذر تراشىهاى آنان قطع شد) 7- ادعاهاى دروغين صلح طلبى معاويه أجابوا عند ذلك.. و انقطعت منهم المعذرة نامه 58 5 و 6 (بهنگام شكست شاميان به نداى ما پاسخ دادند.. كه عذر تراشىهاى آنان قطع شد) 8- پاسخ دادن به صلح فأجبناهم.. إلى ما طلبوا نامه 58 5 (ما هم پاسخ مثبت داديم تا صلح شود)
نامه 59 اخلاقى، سياسى «نامه به لشكر فارس، اسود بن قطبة»
خلاقى، سياسى 1- خطر هوا پرستى حاكم جامعه فإنّ الوالى.. من العدل نامه 59 1 (هواپرستى، حاكم را از عدل دور مىكند) 2- ضرورت اعتدال و ميانه روى
فرهنگموضوعاتكلىنهجالبلاغه، صفحهى 428
فليكن أمر النّاس.. سواء نامه 59 1 (پس سعى كن تا در ميان مردم به عدالت رفتار كنى) 3- پرهيز از ستمكارى فإنّه ليس فى الجور عوض من العدل نامه 59 1 و 2 (همانا ستمكارى جايگزين عدالت نخواهد شد) 4- ضرورت خداگرائى حاكم و ابتذل نفسك فيما افترض اللَّه عليك نامه 59 2 (نفس خود را بر آنچه خدا بر تو واجب كرد نگاهدار) 5- ضرورت پرهيز از دنيا زدگى و أعلم أنّ الدّنيا.. حسرة يوم القيامة نامه 59 3 (دنيا خانه بلاهاست.. اگر به آن پردازى دچار اندوه روز قيامت خواهى بود) 6- مراحل خودسازى و من الحقّ عليك.. من الّذى يصل بك نامه 59 4 (حق آن است كه خود را حفظ كنى... آنچه به تو مىرسد سودمندتر است)